والعصر

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم رب الشهدا
کتاب آن مرد با باران می آید از وجیهه علی اکبری سامانی
اول از همه درباره این کتاب میتوانیم به تقریظ حضرت آقا از این کتاب اشاره کرد که می‌فرمایند:

بسمه تعالی
بسیار خوب و هنرمندانه و پرجاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماههای آخر مبارزات نشان میدهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همه‌ی جوانها و نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسنده‌ی کتاب باید تقدیر و تشکر شود ان‌شاءالله.


 انقلاب تنها یک اتفاق بزرگ بیرونی نبود که ارکان حکومت شاه را فرو ریخت ؛ بلکه روح و درون مردمان جامعه ای را منقلب کرد و اعتلا بخشید.
این همان چیزی است که وجیهه علی اکبری سامانی در رمان «آن مرد با باران می آید» طرح کرده است. او در این کتاب، قصه پسری نوجوان را حکایت می کند به نام بهزاد که ناگهان در مسیر انقلاب قرار گرفته است. او دچار ترس هایی است که شاید هر نوجوانی در آن سن دارد اما در بهزاد کمی بیشتر هم هست.
از طرفی هم به واسطه سن و تجربه اش از خیلی چیزها سر در نمی آورد. با این همه، وجود برادر بزرگترش بهروز که رفتار و تفکرات انقلابی دارد، کم کم ترس های او را کم می کند و بر شناختش می افزاید. بهروز برای او از کاپیتولاسیون می گوید و دیگر ظلم ها و بی عدالتی هایی که آمریکایی ها و رژیم پهلوی بر سر مردم ایران و امام خمینی (ره) آورده اند. از سویی دیگر سعید، بچه محل و همکلاسی بهزاد، که سرِ نترسی دارد، با کارهایش او را ترغیب می کند که بیشتر و زودتر به صف انقلابیون بپیوندد. علی اکبری در این کتاب جذاب و زیبا ، از روزهای پرشور انقلاب می گوید، از شعارها و تظاهرات و دیوارنویسی ها تا الله اکبرگویی های شبانه و پخش اعلامیه و تجمع در مساجد و تظاهرات. اما پدر بهزاد فکر می کند که همه این اتفاقات، گذرا و بی ثمر است و با شعار و تظاهر، نمی توان جلو ارتش مسلح شاه ایستاد و نمیتوان رژیم یک کشور را عوض کرد زیرا پشت این حکومت آمریکا و انگلیس و دیگر کشور های ملعون ایستاده اند. با این همه، ایمان جمعی مردم و پیشروی انقلاب، او را هم با این رود خروشان همراه می کند. اما دستگیر شدن بهروز و مریض بودن مادربزرگ او، شرایط دشواری را برایشان رقم می زند. با وجود این مشکلات و دشواری و کشته شدن بسیار مظلومانه بسیاری از مردم ، آمریکا و انگلیس و تانک و ...  نتوانستند جلوی مردم دوام بیارند و حکومت ظالمانه و دیکتاتوری پهلوی از بین رفت حکومت انقلاب اسلامی به روی کار آمد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۵۵
سید محسن شاهنگیان

به نام خدای شهید پرور

لطفا قبل از خواندن کتاب، یک دعای فرج به نیت ظهور امام زمان (عج) بخوانید.

داستان این کتاب درباره شهیدی است که با حاج قاسم ،واز همه بهتر مدافع حرم بی بی زینب بوده.درابتدای کتاب ،نویسنده درباره چند روزِاخر زندگی این شهید می نویسد.می گوید:شهید می خواست برود خط مقدم ولی فرمانده آنجا نمی گذاشت حالا بگذریم وی چگونه به خط مقدم رفت ،و در ادامه درباره خبر دادن به خانواده آن شهید برای شهادت ان می نویسد. داستان این کتاب درباره شخصی است که به خاطر اینکه پدربزرگ و مادربزرگ را خیلی دوست داشت به آنها میگفت پدر و مادر،و پدر ومادر خود را با اسم کوچک صدا می زد،کسی که صاحب قهوه خانه بود و مدام قلیان می کشید،و ... . زمانی داستان شروع می شود که اقا مجید به کربلا می رود و با اباعبدالله عهد می بندد که خودش را پاک کند و کم کم شروع کرد .ابتدا قلیان را کنار گذاشت سپس وارد پایگاه بسیج شد و وارد جلسه های مذهبی شد .اخلاقی خوب پیدا کرد ... اصلا چرا اسم کتاب مجید بربری است؟ چون مجید هر ماه یکبار تنور نانوایی را اجاره می کرد و نان مجانی می داد .حتی برای مدافع حرم شدن اسم نوشت ،کسی باورش نمی کرد این فرد به کاروان شهدا برسد.من دیگر توضیح نمیدم تا بروید و کتاب را بخوانید .بدانید بدانید وبدانید این خاطرات شهدا را نخوانیم چگونه می توان به مسیر برگردیم و به امامان برسیم. هر شهید از یک موقعیتی به اوج رسید و ممکنه بعضی از آن موقعیت ها مثل زندگی ما باشد.مجید اقا به ما یاد داد هرجا خواستیم می توانیم ترمز گناه و بدی را بکشیم ومانند حر با شرمندگی به سپاه امام حسین برسیم .فقط یک روزی ما متحول شدیم یا خواهیم شد ،دراین کتاب مجید آقا با کربلا رفتن برگشت به مسیرش.مثلا خیلیا با شهادت حاج قاسم برگشتن و متحول شدن، مثلا حاج عباس ما با خاطرات و کتاب شهید محمد عبدی متحول شدن .یادتون باشه ما فقط یکبار زندگی می کنیم . اینکه طوری زندگی کنیم که بعدا حسرتشو نخوریم.حالا ما می توانیم با چند کار اساسی که بسیاری از شهدا گفتن عمل کنیم. گفتن با نفس خود بجنگید،من که هنوز به مبارزه با نفس نرفتم و من از همه مومنان بیچاره ترم (حاج عباس اینم بیچارگی جلوی مومن). دوستان ما می توانیم مثل مجید این راه را ادامه بدیم یا مثل دوستان مجید بمونیم و جدی نگیریم.چون اکنون شیطان بزرگ اکنون،مثل یزید ان موقع با امکانات خود جلوی ما را گرفته .دو توصیه اخر ..

1-درقران همه چی هست (بیشتر شهدا می گفتند) 

2- به نظر من باید به همان حرف پیامبر که درباره جهاد اصغر و اکبر گفتند گوش کنیم .آمریکا و غرب و شرق همه جهاد اصغر هستند ولی امروزه حل کردن مشکلات کشور جهاد اکبر است .

شهدا منو ببخشید غلط کردم دیگه نمی نویسم فقط منو و حاج عباس و خیلیای دیگه چشممون به شماست که از ما هم حرف بزنید  .دعا تون می کنم دعام کنید 

جمعه یعنی زانوی غم در بغل

بر سر سجاده های العجل

جمعه یعنی اشک های انتظار

جمعه یعنی شکوه از هجران یار

جمعه یعنی آه.الغوث.الامان

در فراق مهدی صاحب زمان                                                                  (یا علی)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۹ ، ۰۱:۰۴
(0) 11

بسم الله الرحمن الرحیم
برداشتی از کتاب «انسان ٢۵٠ ساله»


اقدام ائمه...
اقدام ائمه بعد از اینکه اسلام به غربت افتاد ١- تبیین اسلام به شکل درست ٢-تبیین مسئله امامت( آ) خصوصیات امام و حاکم ب) چه کسی این خصوصیات را دارد؟! )

همراهی امام علی (ع)
پس از تعیین ابی بکر به عنوان خلیفه، امام ولو معترض است اما هیچ خطر و تهدیدی علیه دستگاه خلافت ایجاد نمیکند!
«لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَیْرِی وَ وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ» سوگند به خدا تسلیم خواهم شد «مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِینَ» تا وقتی که احساس میکنم امور مسلیمن با سلامت در جریان است «وَ لَمْ یَکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَیَّ خَاصَّةً»

صلح امام حسن (ع)
در باب اینکه امام حسن (ع) چرا صلح کردند و امام حسین (ع) قیام... برای من همین مسئله بس که در زمان امام حسن حاکم معاویه ای است که علنی فسق نمیکند اما زمان امام حسین یزیدی حاکم است که علناً فسق و فجور میکند! +(اینکه امام حسن اگر قیام میکرد ممکن بود اصلا توسط یارانش کشته شود و...!)

هدف قیام امام حسین (ع)
برخی هدف قیام امام حسین را تشکیل حکومت گفته اند، برخی دیگر شهادت را!
هدف نه حکومت است نه شهادت! هدف انجام واجبی است که نه قبل از امام حسین و نه بعد از ان پیش نیامد! این واجب عبارت است از اینکه هروقت نظام جامعه اسلامی دچار فساد بنیانی شده و بیم آن است که به کلی احکام اسلامی تغییر کند، هر مسلمانی باید قیام کند! (البته درشرایط مناسب(=آن وقتی که بدانند قیام اثر میکند! ≠زنده ماندن و اذیت نشدن))

ماجرای حرّه
والی مدینه بعد از شهادت امام حسین، بزرگان شیعیان رو به دیدار یزید دعوت کرد تا دل شیعیان را بدست آورد! بعد از برگشت بزرگان شیعه به مدینه بجای اینکه از یزید تعریف کنند بعکس از جنایت(فسق) های یزید تعریف کردند و این قیام شکل گرفت که با سرکوب سرداریزید(مسلم(مصرف) بن عقبة) مواجه شد! و این بزرگ ترین وسیله ارعاب پیروان اهل بیت شد!

ملایم یا تند
امام سجاد ع بعد از شهادت پدر، در دوران اسارت به کارهای تند و آشکار دست زدنند در صورتی که پس از اسارت به تقیه و دعا و کارهای ملایم رو آوردند! دلیلش هم اینکه اگر امام انقدر تند و برنده مسائل را بیان نکند زمینه برای کار آینده او باقی نمی‌ماند، در اصل اول باید به مردم هشدار داد سپس در پرتو این هشدار مخالفت های اصولی و عمیق و درازمدت خود را اغاز کرد و این هشدار جز با زبان تندوتیز امکان پذیر نیست!

انقلاب منحرف
بعد از قیام امام حسین (ع)، امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) زمینه را با تقیه و... برای انقلاب و حکمرانی امام صادق آماده کرده بودند که بنی عباس انقلاب را منحرف کردندو خلافت را سلطنت کردند! امام صادق (ع) قبل از قیام با حکومت بنی امیه به صورت علنی مبارزه میکردند اما با بنی عباس به صورت تقیه!

یَمْلَأُ الْأَرْضَ...
«یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» نیامده «بعد مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» یعنی پرکردن دنیا از عدل بلافاصله بعد از پرشدن زمین از ظلم و جور نیست، بلکه همانطوری که در تاریخ بارها دنیا پر از ظلم و جور بوده، یک روزی هم دنیا پر از عدل میشود!

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۳۷
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع اصلی کتاب تن تن و سندباد نوشته ی محمد میرکیانی نویسنده آثار قدرتمند دیگری در حوزه رمان کودک و نوجوان چون پند و قند ،قصه ی ما مثل شد،شاید فردا نباشد و ...در مورد رقابت قهرمانان قصه های مشرق زمین و مغرب زمین بر سر سرزمین قصه های مشرق زمین است.قهرمانان شرق از سرزمینشان دفاع می کنند و قهرمانان غربی برای به چنگ خود در آوردن سرزمین قصه های شرق در تلاشند.قهرمان شرقی عبارتند از:سندباد،علی بابا،علاعدین،قول چراغ جادو،نخودی،پهلوون پنبه و رستم دستان.و از قهرمانان غربی  می توان به:تن تن و سگ سفیدش میلو،کاپیتان هادوک،پرفسور تورنوسول ،سوپر من،کینگ کنگ و تارزان اشاره کرد.

در ابتدا مشاهده می کنیم که غربی با چهره ای کاملا دوستانه وارد سرزمین قصه های شرقی می شوند اما زمانی که با سندباد مواجه شدند و به دستور این جوان شرقی از سرزمین قصه های شرق رانده می شوند چهره اصلی و پر دغل و نیرنگشان  را نشان می دهند. غربی با احساس ضعف و ناتوانی مقابل سندباد و یارانش دست به دامن سوپر من این قهرمان کمیک های غربی و آن سلاح بی هوش کننده اش می شوند اما در ادامه می خوانیم که از قهرمانان شرق ،نخودی و پهلوان پنبه موفق به شکست سوپر من به وسیله ربودن سلاح بی هوش کننده اش می شوند!

حال که سوپر من با شکست رو برو شده زمان آن رسیده که غربی ها از دوست افسانه خود در سینمای هالیوود کمک بگیرند .کینگ کونگ این گوریل بی شاخ و دم . اما او هم از پس سندباد و یارانش بر نمی آید. این بار قول چراغ جادو ی علاعدین هست که پوزه ی قهرمان غربی را به خاک می مالد.در این داستان می خوانیم حتی دریا و صحرا هم حامی حفظ استقلال قصه های شرق هستند و بار ها قهرمانان غربی درگیر حوادث طبیعی چون سیل و طوفان می شوند به عنوان مثال زمانی که به نیرنگ کاپیتان هادوک در نقش پیر مردی راهزن زده در بیابان و در ظاهر مهمان اما در واقعیت جاسوس وارد اردوی سندباد و دوستانش می شوند اما زمانی که هوش و ذکاوت سندباد بر نیرنگ تن تن و دوستانش می چربد و کاپیتان هادوک اسیر شرقی ها می شود غربی ها در پی نجات کاپیتان هادوک هستند اما طوفان در بیابان باعث عملی نشدن عملیات نجات غربی ها می شود.بعد از این شکست چند باره کاپیتان برای با خبر شدن از احوال دوستانش شروع به التماس می کند و بر رسم جوانمردی سندباد او را ازاد می کند. حال غرب کاملا شکست خورده ،تن تن و دوستانش درگیر طوفان و کاپیتان هادوک تشنه و سرگردان در بیابانی بی انتها .در این حال کاپیتان هادوک لکه های سیاه جنبنده ای را می بیند.در ابتدا فکر می کند که سراب است اما زیاد طول نمی کشد که متوجه می شده این لکه ها که حال به او خیلی نزدیک شده اند امیدی دوباره برای قهرمانان غرب است.ان لکه جنبنده تارزان و چند زنجیر فیل همراه اوست. کاپیتان و تارزان و فیل هایش بعد از نجات دوستانشان به کمک فیل،حال نوبت حمله ای دوباره است ،حمله با فیل به اردوی سندباد و دیگر قهرمانان شرق!

اگر فکر می کنید غربی ها با این فیل ها موفق به شکست قهرمانان شرق می شوند سخت در اشتباهید. حال زمان قدرت نمایی یکتا پهلوان ایران زمین رستم دستان است که تمامی امید و آرزوهای غربی ها را بتاراند.

از اول این کتاب همیشه قدرت قهرمانان شرقی از قدرت قهرمانان غربی برتری داشته پس حتما می اندیشید که در پایان قصه شاهد پیروزی افسانه شرق هستیم .خیر!در پایان با این شکست های پیاپی غربی ها بودند که گوی سبقت را ربوده و فاتح میدانند.غربی ها از آسمان حمله کردند! ماهواره یا به اصطلاح کتاب جام جهان بین عامل پیروزی غربی ها می شود .ماهواره قهرمانان غربی را آنطور که خودشان می خواهند به نمایش می گذارند .

اما این پایان قصه نیست...، پایان این قصه را ما رغم می زنیم !این ماییم که با انتخاب هایمان ثابت می کنیم که آیا غربی توانستند فاتح سرزمین قصه های شرق شوند یا نه.

پنج نکته کاربردی:

۱-در اوایل کتاب می خوانیم که غربی ها با ظاهر خیلی دوستانه پا به سرزمین قصه های شرق می گذارند اما با تنگ شدن عرصه چهره اصلی پر دغلشان را نشان می دهند پس در نتیجه گول ظاهر دوستانه واما در باطن پر از کینه غرب را نخوریم.

۲-در قسمتی از کتاب آمده است که رستم خطاب به غربی ها می گوید:زمانی که من در این بیابان گور شکار می کردم حتی نام و نشانی هم از سرزمین شما و مغرب زمین نبود.که این یعنی قدمت افسانه های شرقی ما از قدمت کل به وجود آمدن غرب بیشتر است.

۳-غربی ها برای رسیدن به اهداف پلید خود از هیچ کاری مذایده نمی کنند به عنوان مثال در کتاب :حمله با چند  زنجیر فیل!!!

۴_اگر غربی ها موفق نشوند با نبرد رو به رو ما را شکست دهند و خطر زیادی نداشته باشند به وسیله رسانه برای قبولاندن فرهنگ خود به ما وارد عمل می شوند که در زمان حال چنین شده

۵_همه این سخنان به کنار؛نتیجه اصلی را خود رغم می زنیم . با تلاش های بسیار قهرمانان شرق اما انتخاب نهایی مردم باعث شکست شرقی ها شد.پس باید بهترین انتخاب هارو داشته باشیم که صاحب بهترین نتیجه هم باشیم.

یا حق

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۴۱
ایلیا اکبری