والعصر

۳ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

متن را با یک داستان شروع میکنم که شخصیت اولش "تو"هستی؛ آری خود "شما" خواننده محترم! :

« صبح از خواب بیدار میشوی و صبحانه خورده نخورده برای انجام کاری از خانه میزنی بیرون و ناگهان با یک ماشین تصادف میکنی و می میری ... جسمت وسط خیابان افتاده و من دارم با روحت صحبت میکنم! حالا بیا و زندگی ای که انجام داده ای را مرور کن ... شخصیتی که داشتی... آیا همان شخصیتی است که خدا میخواست!؟ جایی را اشتباه نرفتی؟ ویژگی اشتباهی را به اشتباه روی خودت نصب نکردی!؟ همه ویژگی های خوبی که باید داشته باشی را داشتی!؟ ... »

 

ای انسان، حواست باشد که راه را اشتباه نروی؛ راه حق را بر راه های مخروبه ای که جز لذت زودگذر چیزی ندارد ترجیح ده که ... «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ...»

 

ای انسان، نیت ات را مشخص کن! قربه الی الله میخواهی کار کنی یا برای غیر خدا!؟ خداوند عالِم به غیب و آشکار است«وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ» به تمام حرکات و اعمال مان علم دارد! پس اگر برای او که نه فقط برای او در این مسیر گام نهاده ای، نیازی نیست کارهایت را در معرض دید دیگران قرار دهی!« فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ  الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ  الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ ...»

 

ای انسان، از بی حالی و کسلی و تنبلی بپرهیز... (فضای مجازی حال حاضر یکی از آسیب هایش همین است... عادت کرده ایم به پادکست های یکی دو دقیقه ای، کلیپ های نهایتا پنج دقیقه ای ... دیگر حال گوش دادن به سخنرانی کامل را نداریم....) به خودت بیا و عادیات گونه از تمام ظرفیت هایت استفاده کن که «لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»

 

ای انسان، حواست باشد، در راهی که میروی طغیان نکنی، بهتر بگویم لحظه ای احساس بی نیازی نکنی! تک تک لحظاتت را نیازمند رب ای ببین که تورا خلق کرده! همیشه نیازمند باش، حال کسی که نیاز دارد، عطش دارد،گرسنه است با کسی که سیراب است وسیر فرسنگ ها فاصله دارد! حرکات یکی برای رسیدن به آب (ماء معین) است و حرکات دیگری از روی شکم سیری...« کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى  أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى  إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى»

 

 

ای انسان، در راهی که میروی حتما برادرهایی داری و قطعا دشمنانی! و برای رسیدن به مقصدت ات نیازمند برادرهایت هستی،نیازمند جمع... پس حواست را بیش از پیش جمع کن و با برادرهایت وسیله اتصالِ خدا را چنگ زن « وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا...»

 

ای انسان، هوا برَت ندارد که برای خود کسی شدی و فکرکنی کار بزرگی انجام میدهی و منت سر خدا بگذاری... اصلا مگر کار ها را تو انجام میدهی که اینگونه غرور گرفته ات؟؟ «یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ» مگر جز این است که رب ، دستت را گرفته و قدم به قدم تو را به سوی کمال رشد میدهد آن هم از روی کرامت؟ پس چه شده که نسبت به رب کریم مغرور گشتی!؟
 حواست باشد تکبر به سراغت نیاید که ابلیس، هزاران سال خدا را پرستش کرد اما ... «وَإِذ قُلنا لِلمَلائِکَةِ اسجُدوا لِآدَمَ فَسَجَدوا إِلّا إِبلیسَ أَبى وَاستَکبَرَ وَکانَ مِنَ الکافِرینَ»

 

 

حالا برویم ادامه داستان : « چشم هایت را بازمیکنی، دور و اطراف خود را نگاه میکنی ! در ICU هستی و روی تخت درازکشیده ای . . . آری جان دوباره پیدا کردی و فرصت داری دوباره زندگی کنی... این بار چگونه...!؟ »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۰۰ ، ۰۴:۱۶
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره نوشت سوره زلزال

گاهی اوقات ما تمام هوش و حواسمان منعطف به این میشود که از مقامی به مقام دیگر ارتقا بیابیم!

 فکرمیکنیم کسی که مدیر است به مراتب از زیردستی هایش بهتر است!(چراکه مقامش بیشتر است!) فکرمیکنیم آن کسی که در مسجد کاری میکند فرسنگ ها بهتر ازآن کسی است که در جایی دیگر مشغول کار دیگر است. فکرمیکنیم کسی که بینا باشد مقامش خیلی بهتر از فرد نابینا است!

نخیر!! اشتباه داریم فکرمیکنیم به قول مرحوم علی صفایی:" نه سرمایه از انسان است و نه سودها. که سرمایه از اوست و سود ها هم از سرمایه. آنچه برای انسان باقی می ماند مقدار کوششی است که انجام داده که :لیس للانسان الا ما سعی "

  کسی که در ایران به دنیا آمده و شیعه است که خب خیلی کاری نکرده، سرمایه اش این بوده اما آن کسی که در فلان کشور متولد بشود و بعد شیعه بشود آن وقت اجر این با آن یکی است؟!

آنچه که مهم است اعمال آدمی است نه مقام...!

اینکه مدیر باشی یا کارمند، دکتر باشی یا مهندس، بینا یا نابینا ، پولدار یا فقیر ، مرد یا زن اینها مهم نیست...! مهم این است در هر مسلک و منصبی که هستی چه عملی انجام میدهی ... از کوچک ترین اعمالت که اندازه غبارهواست مهم است تا بزرگ ترین آنها!

 که اصلا انسان در قیامت اعمالش را میبیند... فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره...

قرار است آنچنان زلزله ای بیاید که همه ما از این دنیا که باهاش خو گرفته ایم و به روز و شبش عادت کرده ایم کنده بشیم... مثل فرشی که میتکوننش ...زمین رو هم در روز قیامت میتکونن و انسان ها ازش میوفتن...چه مدیرش چه کارمندش چه مهندس اش چه دکترش...ما میمونیم و اعمالمون...ما میمونیم و ذره ذره اعمالمون...اعمالی که توسط زمین ثبت شده و در آن روز حدیث خواهد کرد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۰۰ ، ۱۹:۳۴
گجله ابن مربی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

حضرت اقا توسال ۸۵ در جمع فیلمساز ها و کاگردان ها در رابطه با کتاب خاک های نرم کوشک می گن:واقعا دوست می دارم شما ها بخوانید،اسم این کتاب خاک های نرم کوشک است؛قشنگ هم نوشته شده است.

وقتی اقامون می گه واقعا دوست دارم این کتاب و بخونین و قشنگ نوشته شده،حتما کتاب خیلی کتابه خفنیه!!!

 

کتاب زندگی نامه شهیدی به نام عبدالحسین برونسیه.این حاج عبدالحسین برونسی اصلا آدم معمولی نیست،تو جنگ هشت ساله انقدرکار دشمن سخت کرده بود که برای سرش جایزه تایین کرده بودن،اون و شبیه فیلم های غربی می دونستن و بهش می گفتن بروسلی!!!

حاج عبدالحسین وقتی کلاس چهارم بوده وقتی از فساد معلم خودش خبر دارمی شه درس و مدرسه می زاره کنار و بعدا کنار کارش تحصیلات حزوی می کنه.

حضرت اقا می فرمایند:شهید برونسی تحصیلات عالیه که نداشت،تو جبهه کسانی او را دیده بودند،می گفتند:وقتی می ایستاد و سخنرانی می کرد برای رزمندگان،تاثیر حرفش از ادم های تحصیل کرده به مراتب بیشتر بود،انچنان زیر نفوذ در می اورد این بسیجی ها را؛کاملا تحت تاثیر قرار می داد و منطقی با انها حرف می زد،گویی تحصیلات عالیه دارد؛این است روحیه بسیجی.

دوتا چیز رو حاج عبدالحسین خیلی خیلی بهش اهمیت می دادن،یکی نون حلال،یکی بیت المال.

برای اینکه نون حلال سر سفره زن و بچش بیاره از روستاشون تو مشهد میاد تو شهر بعد کلی شغل عوض کردن اخر رو میاره به شغل شریف بنایی و به سختی کار می کنه تا نون حلال سر سفره باشه.

در مورد بیت المال هم خیلی سختگیر بودند،هیج هدیه ای رو از طرف سپاه قبول نمی کردن،حتی موقعی که از طرف سپاه عازم می شن به حج،تو مکه یه تلوزیون رنگی خریداری می کنن و وقتی بر می گردن مشهد اون تلوزیون رو به قیمت هزینه حجشون می فروشند و پول و می دن به سپاه.

حاج عبدالحسین از اون مجاهد های قبل انقلاب بودن،به خاظر شکنجه های زیادی که سواک بهشون تحمیل کرده بود چند تا از دوندون هاشون میشکنه و از اون به بعد مجبور به استفاده از دندون مصنوعی می شن،این مجاهدت ها و مبارزه ها تا جایی ادامه پیدا می کنه که حتی حکم اعدام هم براشون بریده می شه اما با پیروزی انقلاب اتفاق نمی افته.

ازویژگی های دیگه شهید برونسی ارادات بسیارزیاد به اهل بیت (ع) علی الخصوص حضرت صدیقه طاهره (س) بود.به سید ها خیلی احترام می گذاشت،ارادت حاج عبدالحسین به حضرت فاطمه(س) تا جایی بود که می خواست شبیه حضرت قبری نداشته باشه و همین هم شد.

به توسل به اهل بیت خیلی تاکید داشت،بار ها شده بود که با توسل به حضرت زهرا (س) و اهل بیت عصمت طهارت (ع) زمان هایی که تو جنگ کار گره می خورد به شکل معجزه انگیزی گره و باز می کرد.

شهادتشم تو عملیات بدر از قبل بهش خبر داده بودن،انقدر از شهادتش تو عملیات بدر مطمئن بود که می گفت :اگه من تو این عملیات شهید نشدم به مسلمون بودن من شک کنید.

اخر هم سوم اسفند ماه سال ۶۳ به درجه رفیع شهادت نائل شد.

 

یا علی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۴۰
ایلیا اکبری