والعصر

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 

خدا هست و دیگر هیچ نیست.در دنیای پیرامونمان چیز های زیادی را مشاهده می کنیم:درخت و گل ،کوه و جنگل،آسمان بی انتها،خورشید گرما بخش،ستارگان غیر قابل شمار و...اما در واقع فقط خدا را می بینیم.این زیبایی های بی انتها نشانه هایی هستند از خدای بی انتها.پس به راستی خدا هست و دیگر هیچ نیست.
کتاب های زیادی در رابطه با شخصیت بزرگ شهید چمران نوشته شده است اما چیزی که این کتاب را متمایز می کند این است که این دل نوشته ها را شهید چمران فقط برای دل خود و خدای خود نوشته و هیچ وقت قصد این را نداشته که به کتابی در آید و منتشر شود،اما خدای مهربان سرنوشت را جوری رقم زد که بتوانیم از این دست نوشته های سر تا پا عشق به پروردگار استفاده کنیم. 
این کتاب شامل سه بخش است ، در صفحات نخست دل نوشته های شهید چمران را در آمریکا می خوانیم.بخشی  که قسمت بسیار اعظمی از کتاب را در برگرفته دل نوشته های ایشان در لبنان است،و در صفحات پایانی نوشته هایی می خوانیم از سال ها،ماه ها و روز های پایانی عمر با برکت دکتر چمران در ایران. 
اما در تمامی این مسیر ما یک خط فکری را می بینیم،از نام کتاب می شود این خط فکری را حدس زد.فقط و فقط خدا و دیگر هیچ...اخلاص ناب شهید چمران ایشان را به چنین شخصیت برجسته ای تبدیل کرد.
شهید چمران عشق همه چیز را در خدا می دید:عشق به زندگی،عشق به جهاد و شهادت،عشق به قرآن و ائمه.
نمونه ای از این عشق را می شود در نوشته ای برای مادرش پس از بازگشت به ایران نوشته بود مشاهده کرد:ای مادر،بعد از بیست و دو سال به میهن عزیز خود برمیگردم و به تو اطمینان می دهم که در این مدت دراز حتی یک لحظه هم خدا را فراموش نکردم،عشق او انقدر با تار و پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیات من بدون حضور او میسر نبود. 
به گفته ی خود شهید چمران در وصیتی که به امام موسی صدر کرده بود سه خصلت ایشان را ممتاز کرده بود ، در کتاب آمده:
۱-عشق که از سخن و نگاهم ،از دست و حرکاتم،حیات و مماتم عشق می بارد.در آتش عشق می سوزم و هدف حیات را جز عشق نمی شناسم،در زندگی جز عشق نمی خواهم و جز به عشق زنده نیستم.(منظور دکتر چمران از توضیح ناب از عشق ،عشق به خداوند یکتاست.)
۲-فقر که از قید همه چیز آزادم و بی نیازم،و اگر آسمان و زمین را به من ارزانی کنند تاثیری نمی کند.
۳-تنهایی که مرا به عرفان اتصال می دهد و مرا با محرومیت آشنا می کند.کسی که محتاج عشق است در دنیای تنهایی با محرومیت می سوزد و جز خدا کسی نمی تواند این شب های تار را با او باشد و جز فرشتگان اشک های او را پاک نخواهند کرد و جز کوه های بلند راز و نیاز او را نخواهند شنید و جز مرغ سحر ناله صبحگاه او را حس نخواهد کرد.دنبال انسانی می گردد تا او را بپرستد یا به او عشق بورزد ولی هر چه بیشتر می گردد کمتر میابد. 
از همین چند سطر می توان به شخصیت لطیف و احساسی شهید چمران پی برو.شهید چمران عبارت است از عشق بی کران بی خدای دوست داشتنی.
در اول متن نوشتم ما هر چه را مشاهده مشاهده می کنیم در واقع خدا را می بینیم،حال می شود گفت به هر چیز قابلی که عشق بورزیم در اصل به خدا عشق ورزیدیم.همانطور که تماشای زیبایی هایی چون آسمان و خورشید و ستارگان نشانه هایی از خدا است عشق به زیبایی های معنوی چون جهاد و شهادت،اسلام و  ائمه،قرآن، انقلاب و...نشانه هایی از عشق به خدا بلند مرتبه است.
خواند این کتاب پر از حس را به تمام شما دوستان عزیز پیشنهاد می کنم.در پایان جملاتی از متن کتاب اورده می شود که انشاالله مورد نظر شما واقع گردد.

راستی عبادت چیست؟جز آنکه روح را تعالی می دهد؟و آن احساس نا گفتنی را در دل آدمی ایجاد می کند؟احساسی که در آن تمامی ذرات وجودش به ارتعاش در می آید، جسم می سوزد،قلب می جوشد،اشک فرو می ریزد،روح به پرواز می آید و جز خدا نمی بیند و نمی خواهد.

ای درد اگر تو نماینده خدایی که برای آزمایش من قدم به زمین گذاشته ای تو را می پرستم،تو را در آغوش می کشم و هیچ گاه شکوه نمی کنم.

خدایا،به تو پناه می برم.
خدایا،به سوی تو می آیم. 
خدایا،بدبخت.
خدایا ،۰می سوزم.
خدایا، قلبم در حال ترکیدن است.
خدایا،رنج می برم.
خدایا،جهان در نظرم تیره و تار شده است.
خدایا،بی چاره ام.
خدایا،عشق حتی محبوب ترین کسانم هم مکدر شده‌‌
خدایا،بد بختم.

انقلاب آن نیست که غرور و خودخواهی بر او غلبه کند و حرف کسی را نشنود،انقلاب انست که در کمال تواضع و فروتنی ،هر حرف حقی را بپذیرد.انقلاب آن نیست که با شعارات تند،بخواهد انقلاب گری خود را به دیگری تحمیل کنم.
انقلاب آن است که احتیاج به تصدیق کسی ندارد.

والسلام. 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۳۱
ایلیا اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم
تهاجم فرهنگی؟؟!!.تهاجم چیست و فرهنگ چیست؟در معنای لغوی تهاجم به معنای :تعرض ،حمله، شبیخون،هجوم و یورش است.فرهنگ هم یعنی:آداب و رسوم ،تجربه تاریخی که قابل انتقال به نسل های بعد است،شیوه زندگی و ارزش های معنوی.
این دو کلمه در کنار هم معنی بسیار مرموزی دارد:تعرض به ارزش های معنوی ما این معنی مرموز است.
تهاجم فرهنگی توسط چه کسانی انجام می شود؟به بیان ساده این عمل شوم توسط دشمنان انقلاب ارزشمند اسلامی به وقوع می پیوندد.
اگر نگاهی به تاریخ کوتاه اما پر برکت انقلابمان بیندازیم مشاهده می کنیم که در دهه اول انقلاب دشمنان به تهاجم نظامی گرایش داشته اند اما بهشان ثابت شد که حریف عشق علوی مردان و زنان این مرز و بوم نمی شوند.سند هم جنگ تحمیلی ۸ ساله...
با این اوضاع دشمن دست به تهاجم فرهنگی زد که خطرش چندین برابر تهاجم نظامیست. 
اگر در تهاجم نظامی خودمان را با توپ و تفنگ ،تانک و موشک و... مجهز می کردیم تکلیفمان در برابر این تهاجم (فرهنگی)چیست؟
۱-شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن. امام صادق (ع)در رابطه با همین موضوع فرموده اند:کسی که عالم و آگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی آورد.
۲-تقویت بینش دینی.در این باره در قرآن کریم امده که:پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می کند.
۳-گسترش امر به معروف و نهی از منکر:در قرآن بار ها گفته شده امر به معروف و نهی از منکر از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.مقام معظم رهبری هم در اشاره به اهمیت این موضوع فرموده اند:مسئله امر به معروف و نهی از منکر تکلیف همیشگی مسلمان هاست،جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می ماند،قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می باشد .
و...
این ها تنها بخشی از راه های مقابله با تهاجم فرهنگی غربی ها بود.به همان اندازه که نیرنگ های دشمنان غربی بی پایان است راه های مقابله با این تهاجم خطرناک هم تمامی ندارد.
نه این مقاله ظرفیت این بی نهایتی را دارد نه قلم بنده حقیر.
امید وارم این متن قطره ای به اقیانوس آگاهی و دانش شما افزوده باشد.
یا علی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۴۱
ایلیا اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک ایهاالعلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غیر مکذوب

برداشتی از کتاب «نگاهی به نظریه انتظار» در اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

 

شاید اگر بگویم تمام کتاب راجب امید است مبالغه نکرده ام!

فرج یعنی باز شدن گره های پلیدی،گشایش. انتظار یعنی مترصد بودن، در حال آماده باش بودن. انتظار فرج یعنی در همه حال باید آماده گشایش باشیم! خب واضح شد که آماده بودن با منفعل بودن وکار نکردن در تضاد است نمیشود گفت ما یکجا مینشینیم و کاری نمیکنیم تا آن حضرت بیاید و دنیا را گل و بلبل کند نخیر...وقتی شما منتظر مهمان هستی که ساعت هشت به منزلت بیاید منظور چیست!؟ این است که تا راس ساعت هشت در رختخوابت بخوابی یا اینکه  زودتر بیدار شوی خانه را مرتب کنی وسایل را آماده کنی!؟ «افضَلُ أعمالِ أمَّتی انتظارُ فَرَجِ»«فَإنَّ أحَبَّ الاعمالِ ألَی الله عَزَّوَجَلَّ أنتظارُ الفَرَجِ» معلوم میشود انتظارفرج عمل است، بی عملی نیست، دست روی دست گذاشتن نیست! در زیارت آل یاسین داریم:« نُصْرَتِی مُعَدَّةٌ لَکُمْ وَ مَوَدَّتِی خَالِصَةٌ» محبت که معلوم است اما نصرتمان هم باید باشد!
 در قرآن آیه 7  سوره قصص:« وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِیهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی ۖ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ»...یک وعده  برگرداندن موسی به مادرش است یک وعده «جاعلوه من المرسلین» وعده آمدن منجی است! بعد در ایه 13 میفرماید:
«فَرَدَدْنَاهُ إِلَىٰ أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ...» اینکه موسی را به مادر رساند، دلش آرام گرفت اما مهم تر از آن  «لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» ؛این نشانه ای است برای اینکه وعده خدا حق است و منجی ای که قرار است بیاید وعده درستی است! حال قضیه تشکیل جمهوری اسلامی هم برای ما همچین حکمی را دارد ؛ گفته شده بود اگر صبر کنید اگر توکل کنید در جایی که گمان آن را نمیبرید و امید آن را ندارید، به شما قدرت خواهیم داد؛ همینطور هم شد و این وعده شد نشانه ای تا بدانیم، آن وعده اصلی، ظهور صاحب عصر و زمان هم اتفاق خواهد افتاد!

چه علتی داشت که بسیاری از انبیا آمدند و نتوانستند دنیا را از بدی ها پاک کنند!؟ چرا!؟ چون زمینه ها آماده نبود! زمینه نامساعد بود زمینه را نامساعد کرده بودند زمینه را زمینه دنیاطلبی کرده بودند ؛ پس ما باید در همه زمینه ها آماده باشیم اما شاخص عدل است «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا» عدالت برای همه انسان ها برای تمامی بشر! آن دست قدرتمند بیاید و تمامی ظلم ها را خاموش کند دیگر خبری از جنگ و استعمار و تبعیض و... نباشد  و عدالت را در تمام دنیا برقرار کند!

خب حالا فرض کنید کسی که معتقد است یک پایان روشن حتمی وجود دارد،بروبرگرد ندارد، و در این راه باید قدم بردارد و کار کند، در هر شرایطی ولو در سخت ترین شرایط هم نا امید نمیشود مایوس نمیشود و منتظر فرج است!(اینکه انتظار فرج بافضیلت ترین اعمال است یکی از مصادیق مهم فرج ،ظهور حضرت مهدی(عج) است وگرن مفهوم عام خود را مفهوم گشایش را دارد و یعنی هر بن بستی قابل گشوده شدن است!)
اعتقاد به مهدویت(که برای شیعیان معلوم است مشخصات آن بزرگوار) امید را در دلها زنده میکند، هیچ وقت انسانی که معتقد به این اصل است، نا امید نمیشود؛ چرا!؟ چون میداند یک پایان روشن حتمی وجود دارد دیگر این فرد مگر تسلیم میشود!؟ لذا سعی میکند خودش را به آن پایان خوش برساند!
پس خود این انتظار فرج یک فرجی است برای ما... اینکه انسان با اعتقاد به مهدویت احساس قوت قلب میکند،احساس قدرت میکند، میداند قضیه جهان این جوری نخواهد ماند، اوضاع این جوری نخواهد ماند! این خود گشایش بزرگی است...

 و امروز اگر برای عدالت، در راه دین و خدمت به محرومان حرکت میکنیم باید خوشحال و امیدوار باشیم که آینده متعلق به ماست!
 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَعْدَ اللَّهِ الَّذى ضَمِنَهُ

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۹ ، ۰۵:۱۸
گجله ابن مربی