والعصر

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تقوا» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

زکات علم کتاب «صاعقه ی گناه»

معنی گناه

گناه در اصطلاح دینی و در سخن انبیا یعنی عوائق و موانع راهِ کمال انسان.

پرهیز از گناه، اساسی ترین کارها است. اولین توصیه ی این کسانی که در راه های سلوکی حرکت میکردند به جوان ها این بود که "سعی کنید از گناه اجتناب کنید"

انواع گناه

دو نوع گناه را بررسی کنیم :

یک آن گناهی است که اگر آن گناه در جامعه افشا نشود، ضرری به اجتماع نمیرساند و فقط خود آن گناه کننده ضرر میبیند. که در این جا اسلام دستور نمیدهد که تفحص و تجسس کنید که آیا این آدم در خانه خود چه کار حرامی انجام میدهد (البته که طبق قرآن انسان نباید مرتکب همچین گناهانی بشود: علیکم انفسکم)

دوم آن گناهی است که ضرر آن به اجتماع میرسد که اینجا قانون و دستگاه اجرائی باید وارد شوند.

یک نکته اینجا نهفته است که " خشک و تر باهم می سوزند"
« وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً  و از عذابی بپرهیزید که فقط به ستمکاران از شما نمی رسد.»

یعنی در جامعه گناهانی ممکن است رایج شود و یا افرادی گناهی را مرتکب شوند که نتیجه و عواقب آن به تمام جامعه برسد( فقط به گناهکاران نرسد!) یک جامعه را مثل یک انسان در نظر بگیرید،(دندان را تصور کنید که چیزی را که میجَود گاهی یک چیز سختی است خود دندان میشکند اما گاهی همین دندان غذایی را میخورد که کبد را از کار می اندازد کبد بیچاره چه گناهی داشته؟ تقصیر دندان و دهان است!) همچنان که در انسان یک عضو ممکن است عملی انجام بدهد که بقیه ی اعضا را درگیر کند، در جامعه هم همین جور است، یک عضو ممکن است کاری بکند که همه را درگیر کند. البته شاید شبهه وارد کنید که خدا فرموده:

« مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ  وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ   آنچه از نیکی به تو رسد، از سوی خداست و آنچه از بدی به تو رسد، از سوی خود توست. » یعنی هرچه بدی میرسد از خود تو بوده که رسیده است!
جوابش را علامه طبابایی (ره) اینگونه میفرمایند:  همین جا هم «فَمِنْ نَفْسِکَ» است، منتها نفس یک موجود وسیعی به نام جامعه است که یک جزئی از او گناهی کرده است.

گناه انواع گونانی دارد یکی نوعش که در دعای کمیل هم آمده است، باعث می شود دعای انسان حبس شود و مستجاب نشود یعنی هرچه دعا کند بی اثر و بی فایده باشد: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ  خدایا ! براى من بیامرز گناهانى که دعا را از مستجاب شدن باز مى دارد»
این بی اثر شدن دعا چگونه فهمیده می شود؟ از اینکه حال دعا از انسان گرفته شود! این عبارت حکمت آمیز شاید برای این باشد:  « أنا مِن أَن أُسلب الدّعاءُ أخوفُ مِن أَن أَسلب الإجابة  از اینکه دعا از من گرفته شود بیشتر می ترسم تا اینکه اجابت از من گرفته شود. »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۲ ، ۰۷:۵۸
گجله ابن مربی

بسم رب الحسین علیه اسلام

آیا رسول در میان ما هست؟! آیا رسول را در محاسبه هایمان می آوریم؟! بودن امام حسین(ع) و عاشورا در رفتارمان تاثیری دارد؟!

 <وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ... >

 

بسم رب الحسین علیه السلام

نمی دانم چگونه باید خدا را شاکر بود، از اینکه ما را در جایی قرار داده که مردمانش در محرم این چنین در پِی تحقق امر رسول هستند... خدایا شکرت که بر ما منت نهادی و در این سرزمین ما را آفریدی...

< ... بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ ... >

 

 

بسم رب الحسین علیه السلام

چفیه حضرت آقا را دیده ای؟! صدای شلیک موشک را می شنوی؟! خاکریز های دشمن را میبینی؟! ای برادر ببین و مراقب باش که مأموریم به جهاد.

< إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ>

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۴۳
گجله ابن مربی

بسم ربّ الشهدا

امام حسین (ع) در دامن پدری چون علی (ع) و مادر بی نظیری که مادر تمام عالم است، میتواند به مرتبه ای برسد که آوای قیامش در برابر دستگاه طاغوت بعد از قرن ها همچنان به گوش آزادگان میرسد.
حضرت عباس با وجود فضیلت هایی که داشت ، تا لحظه شهادت امام حسین (ع) را به عنوان برادر نخواند و همیشه او را امام و ولی خود می دانست ، تا هنگام شهادت که حضرت زهرا (س) بر بالین  آن حضرت حاضر شد ، و او را پسرم خطاب کرد .انجا بود که ابالفضل عباس فرمود: «اخا ادرک اخاک»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۱ ، ۱۲:۳۹
سید محسن شاهنگیان

بسم الله الرحمن الرحیم

در دشت کربلا چگونه ممکن است که ندای هل من ناصر ینصرنی حسین ابن علی (ع) به گوش برسد ولی برادر اوکی صاحب علم او بود برای به میدان رفتن بر نخیزد؟

در ظهر عاشورا هنگامی که تمام لشگریان به شهادت رسیدند علمدار سپاه اسلام برای به میدان رفتن از سید و مولای خود اذن گرفت.و برای به آب رسیدن ۸۰تن از سپاهیان کفر را به درک واصل نمود. او آنچنان وفادار بود که هنگام رسیدن به رود فرات به یاد لبان خشک برادر و طفلان اصحاب حسین(ع) آب ننوشید و مشک را پر کردم در راه تقوا برادری دو دست خویش رافدای برادر و مولایش نمود؛و این جهاد تا به آنجا ادامه داشت که درتمام عمر خودبرادر خویش راسید و مولا یاد کرده بود ولی در هنگام شهادت برای اولین بارفرمودند:     «اخا ادرک اخا»

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۱ ، ۱۱:۱۲
محمدسبحان سمیع اسکندری