والعصر

۳۰ مطلب با موضوع «مربی نوشت» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه امام علی(ع) به امام حسن(ع) :

«مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ، الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ، الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ، الْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ، الذَّامِ لِلدُّنْیَا، السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً،إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ، السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ، غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ الْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْیَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِیمِ الْمَنَایَا وَ أَسِیرِ الْمَوْتِ وَ حَلِیفِ الْهُمُومِ وَ قَرِینِ الْأَحْزَانِ وَ نُصُبِ الْآفَاتِ وَ صَرِیعِ الشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ الْأَمْوَاتِ؛ أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ فِیمَا تَبَیَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ الدُّنْیَا عَنِّی وَ جُمُوحِ الدَّهْرِ عَلَیَّ وَ إِقْبَالِ الْآخِرَةِ إِلَیَّ مَا یَزَعُنِی عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَایَ وَ الِاهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِی، غَیْرَ أَنِّی حَیْثُ تَفَرَّدَ بِی دُونَ هُمُومِ النَّاسِ هَمُّ نَفْسِی...

از پدرى در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان، که عمرش روى در رفتن دارد و تسلیم گردش روزگار شده، نکوهش کننده جهان، جاى گیرنده در سراى مردگان، که فردا از آنجا رخت برمى بندد، به فرزند خود که آرزومند چیزى است که به دست نیاید، راهرو راه کسانى است که به هلاکت رسیده اند و آماج بیماریهاست و گروگان گذشت روزگار. پسرى که تیرهاى مصائب به سوى او روان است، بنده دنیاست و سوداگر فریب، و وامدار مرگ و اسیر نیستى است و هم پیمان اندوه ها و همسر غمهاست، آماج آفات و زمین خورده شهوات و جانشین مردگان است اما بعد. من از پشت کردن دنیا به خود و سرکشى روزگار بر خود و روى آوردن آخرت به سوى خود، دریافتم که باید در اندیشه خویش باشم و از یاد دیگران منصرف گردم و از توجه به آنچه پشت سر مى گذارم باز ایستم و هر چند، غمخوار مردم هستم، غم خود نیز بخورم ...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۲۹
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم

«مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ، الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ، الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ، الْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ، الذَّامِ لِلدُّنْیَا، السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً،إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ، السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ، غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ الْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْیَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِیمِ الْمَنَایَا وَ أَسِیرِ الْمَوْتِ وَ حَلِیفِ الْهُمُومِ وَ قَرِینِ الْأَحْزَانِ وَ نُصُبِ الْآفَاتِ وَ صَرِیعِ الشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ الْأَمْوَاتِ؛ أَمَّا بَعْدُ ...

از پدرى در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان، که عمرش روى در رفتن دارد و تسلیم گردش روزگار شده، نکوهش کننده جهان، جاى گیرنده در سراى مردگان، که فردا از آنجا رخت برمى بندد، به فرزند خود که آرزومند چیزى است که به دست نیاید، راهرو راه کسانى است که به هلاکت رسیده اند و آماج بیماریهاست و گروگان گذشت روزگار. پسرى که تیرهاى مصائب به سوى او روان است، بنده دنیاست و سوداگر فریب، و وامدار مرگ و اسیر نیستى است و هم پیمان اندوه ها و همسر غمهاست، آماج آفات و زمین خورده شهوات و جانشین مردگان است اما بعد...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۰ ، ۰۴:۴۲
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم
«زلزله انقلاب فرعونهای در بستر آرمیده را بیدار کرد» انقلابی که شعارش و به نوعی هدفش استقلال،آزادی، جمهوری اسلامی است، مگر جمهوری اسلامی چه آرمان، چه هدف و اصلا چیست که اینگونه فرعونها را به لرزه در آورده است؟! آری جمهوری اسلامی از همان ابتدا موضعش معلوم بود که «از سویی نگاه امیدوارانه ی ملتهای زیرستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال و از سویی نگاه کینه ورزانه و بدخواهانه ی رژیم های زورگو و قلدرهای باج طلب عالم، بدان دوخته شد» جمهوری اسلامی اینگونه از همان ابتدا به آیه (اشدا علی الکفار) عمل میکند و اینچنبن «دشمنی ها با همه شدت آغاز شد» طوری که یک سال بعد یعنی سال ١٣۵٩ جنگ تحمیلی را علیه جمهوری اسلامی آغاز کردند! و ثمره اش ٢٠٠ هزار شهیدی شد که با دستان خالی اما قلب هایی پر از ایمان مقابل این عمل خبیثانه ایستادند! « و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزه ی این ملت و رهبری آسمانی و تایید شده امام عظیم الشأن ما، تاب ایستادن دربرابر آن همه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکان پذیر نمیشد.»
و درود و صلوات بر امام(ره) و پیروانش که ما را درچنین راهی قرار دارند!
و الحمدلله رب العالمین 

 

 

(متن هایی که داخل « » قرار دارند بخشی از بیانیه گام دوم است.)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۴۲
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم

برداشتی از کتاب مسئولیت و سازندگی

ای کاش این کتاب رو با آرامش و تامل بیشتری میخواندم، کتاب از "روش تربیت" میگوید و من باب اهمیت تربیت، استاد علی صفایی در کتاب آورده که :«"جامعه بشری نیازمند بقال، بنا، مقنی، نجار،مهندس،طبیب و مربی است. این ها همه نیاز های جامعه است اما شدیدترین آن ها نیاز تربیتی است،زیرا صنعت و تکنیک پیشرفته در جامعه ای که فقر تربیتی دارد جز به انهدام و نابودی آن کمک نمیکند و همانند تیغ تیزی است که در دست کودکی باشد.هر چه تیغ تیزتر باشد دست کودک زودتر جدا شده و جانش بیشتر در خطر افتاده است"» با خواندن این جملات یاد این جمله از حضرت آقا در بیانیه گام دوم افتادم که:«" معنویت و اخلاق،جهت دهنده ی همه ی حرکتها و فعالیتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها،محیط زندگی را حتی با کمبود های مادی،بهشت میسازد و نبودن آن حتی با برخورداری مادی،جهنم می آفریند"» اما این کتاب فقط مخصوص کسانی که در حوزه ترتبیت فعالیت میکنند نیست هرکسی حتی آن کارمندی که میرود بانک یا آن بنایی که میرود در ساختمان و یا آن دانشجو که میرود دانشگاه و یا ... نیاز به این کتاب دارد چون همه ما در قبال برخورد هایمان با اطرافیانمان مسئولیم و باید بدونیم چگونه رفتار کنیم با انسان های مختلف از لحاظ روحیه... و اما کتاب که فصلی دارد به نام روحیه ها (یک دسته روحیه هایی که مرده اند و رشدی نمیکنند و تکانی نمیخورند ،دسته دیگر کرها که شک و یاس و پوچی و دنیازدگی گوش آنها را گرفته و فراری بار آمده اند و دسته دیگر کورها که چشمشان را از دست داده اند و درنتیجه به وحشت افتاده اند و با بدبینی گره خورده اند و اخر قافله را چسبیده اند.)

(شاید به هیچ نکته ای از کتاب اشاره نشد...باشد که کتاب رو بخرید و بخونید!!)

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۰۶:۳۵
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه ۳۱ نهج البلاغه(نامه امام علی(ع) به امام حسن(ع) ) :

​​​​​ «مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ، الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ، الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ، الْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ، الذَّامِ لِلدُّنْیَا، السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً، إِلَى الْمَوْلُودِ... 

از پدرى در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان، که عمرش روى در رفتن دارد و تسلیم گردش روزگار شده، نکوهش کننده جهان، جاى گیرنده در سراى مردگان، که فردا از آنجا رخت برمى بندد، به فرزند خود که...» 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۲۹
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک ایهاالعلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غیر مکذوب

برداشتی از کتاب «نگاهی به نظریه انتظار» در اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

 

شاید اگر بگویم تمام کتاب راجب امید است مبالغه نکرده ام!

فرج یعنی باز شدن گره های پلیدی،گشایش. انتظار یعنی مترصد بودن، در حال آماده باش بودن. انتظار فرج یعنی در همه حال باید آماده گشایش باشیم! خب واضح شد که آماده بودن با منفعل بودن وکار نکردن در تضاد است نمیشود گفت ما یکجا مینشینیم و کاری نمیکنیم تا آن حضرت بیاید و دنیا را گل و بلبل کند نخیر...وقتی شما منتظر مهمان هستی که ساعت هشت به منزلت بیاید منظور چیست!؟ این است که تا راس ساعت هشت در رختخوابت بخوابی یا اینکه  زودتر بیدار شوی خانه را مرتب کنی وسایل را آماده کنی!؟ «افضَلُ أعمالِ أمَّتی انتظارُ فَرَجِ»«فَإنَّ أحَبَّ الاعمالِ ألَی الله عَزَّوَجَلَّ أنتظارُ الفَرَجِ» معلوم میشود انتظارفرج عمل است، بی عملی نیست، دست روی دست گذاشتن نیست! در زیارت آل یاسین داریم:« نُصْرَتِی مُعَدَّةٌ لَکُمْ وَ مَوَدَّتِی خَالِصَةٌ» محبت که معلوم است اما نصرتمان هم باید باشد!
 در قرآن آیه 7  سوره قصص:« وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِیهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی ۖ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ»...یک وعده  برگرداندن موسی به مادرش است یک وعده «جاعلوه من المرسلین» وعده آمدن منجی است! بعد در ایه 13 میفرماید:
«فَرَدَدْنَاهُ إِلَىٰ أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ...» اینکه موسی را به مادر رساند، دلش آرام گرفت اما مهم تر از آن  «لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» ؛این نشانه ای است برای اینکه وعده خدا حق است و منجی ای که قرار است بیاید وعده درستی است! حال قضیه تشکیل جمهوری اسلامی هم برای ما همچین حکمی را دارد ؛ گفته شده بود اگر صبر کنید اگر توکل کنید در جایی که گمان آن را نمیبرید و امید آن را ندارید، به شما قدرت خواهیم داد؛ همینطور هم شد و این وعده شد نشانه ای تا بدانیم، آن وعده اصلی، ظهور صاحب عصر و زمان هم اتفاق خواهد افتاد!

چه علتی داشت که بسیاری از انبیا آمدند و نتوانستند دنیا را از بدی ها پاک کنند!؟ چرا!؟ چون زمینه ها آماده نبود! زمینه نامساعد بود زمینه را نامساعد کرده بودند زمینه را زمینه دنیاطلبی کرده بودند ؛ پس ما باید در همه زمینه ها آماده باشیم اما شاخص عدل است «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا» عدالت برای همه انسان ها برای تمامی بشر! آن دست قدرتمند بیاید و تمامی ظلم ها را خاموش کند دیگر خبری از جنگ و استعمار و تبعیض و... نباشد  و عدالت را در تمام دنیا برقرار کند!

خب حالا فرض کنید کسی که معتقد است یک پایان روشن حتمی وجود دارد،بروبرگرد ندارد، و در این راه باید قدم بردارد و کار کند، در هر شرایطی ولو در سخت ترین شرایط هم نا امید نمیشود مایوس نمیشود و منتظر فرج است!(اینکه انتظار فرج بافضیلت ترین اعمال است یکی از مصادیق مهم فرج ،ظهور حضرت مهدی(عج) است وگرن مفهوم عام خود را مفهوم گشایش را دارد و یعنی هر بن بستی قابل گشوده شدن است!)
اعتقاد به مهدویت(که برای شیعیان معلوم است مشخصات آن بزرگوار) امید را در دلها زنده میکند، هیچ وقت انسانی که معتقد به این اصل است، نا امید نمیشود؛ چرا!؟ چون میداند یک پایان روشن حتمی وجود دارد دیگر این فرد مگر تسلیم میشود!؟ لذا سعی میکند خودش را به آن پایان خوش برساند!
پس خود این انتظار فرج یک فرجی است برای ما... اینکه انسان با اعتقاد به مهدویت احساس قوت قلب میکند،احساس قدرت میکند، میداند قضیه جهان این جوری نخواهد ماند، اوضاع این جوری نخواهد ماند! این خود گشایش بزرگی است...

 و امروز اگر برای عدالت، در راه دین و خدمت به محرومان حرکت میکنیم باید خوشحال و امیدوار باشیم که آینده متعلق به ماست!
 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَعْدَ اللَّهِ الَّذى ضَمِنَهُ

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۹ ، ۰۵:۱۸
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم
برداشتی از کتاب «انسان ٢۵٠ ساله»


اقدام ائمه...
اقدام ائمه بعد از اینکه اسلام به غربت افتاد ١- تبیین اسلام به شکل درست ٢-تبیین مسئله امامت( آ) خصوصیات امام و حاکم ب) چه کسی این خصوصیات را دارد؟! )

همراهی امام علی (ع)
پس از تعیین ابی بکر به عنوان خلیفه، امام ولو معترض است اما هیچ خطر و تهدیدی علیه دستگاه خلافت ایجاد نمیکند!
«لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَیْرِی وَ وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ» سوگند به خدا تسلیم خواهم شد «مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِینَ» تا وقتی که احساس میکنم امور مسلیمن با سلامت در جریان است «وَ لَمْ یَکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَیَّ خَاصَّةً»

صلح امام حسن (ع)
در باب اینکه امام حسن (ع) چرا صلح کردند و امام حسین (ع) قیام... برای من همین مسئله بس که در زمان امام حسن حاکم معاویه ای است که علنی فسق نمیکند اما زمان امام حسین یزیدی حاکم است که علناً فسق و فجور میکند! +(اینکه امام حسن اگر قیام میکرد ممکن بود اصلا توسط یارانش کشته شود و...!)

هدف قیام امام حسین (ع)
برخی هدف قیام امام حسین را تشکیل حکومت گفته اند، برخی دیگر شهادت را!
هدف نه حکومت است نه شهادت! هدف انجام واجبی است که نه قبل از امام حسین و نه بعد از ان پیش نیامد! این واجب عبارت است از اینکه هروقت نظام جامعه اسلامی دچار فساد بنیانی شده و بیم آن است که به کلی احکام اسلامی تغییر کند، هر مسلمانی باید قیام کند! (البته درشرایط مناسب(=آن وقتی که بدانند قیام اثر میکند! ≠زنده ماندن و اذیت نشدن))

ماجرای حرّه
والی مدینه بعد از شهادت امام حسین، بزرگان شیعیان رو به دیدار یزید دعوت کرد تا دل شیعیان را بدست آورد! بعد از برگشت بزرگان شیعه به مدینه بجای اینکه از یزید تعریف کنند بعکس از جنایت(فسق) های یزید تعریف کردند و این قیام شکل گرفت که با سرکوب سرداریزید(مسلم(مصرف) بن عقبة) مواجه شد! و این بزرگ ترین وسیله ارعاب پیروان اهل بیت شد!

ملایم یا تند
امام سجاد ع بعد از شهادت پدر، در دوران اسارت به کارهای تند و آشکار دست زدنند در صورتی که پس از اسارت به تقیه و دعا و کارهای ملایم رو آوردند! دلیلش هم اینکه اگر امام انقدر تند و برنده مسائل را بیان نکند زمینه برای کار آینده او باقی نمی‌ماند، در اصل اول باید به مردم هشدار داد سپس در پرتو این هشدار مخالفت های اصولی و عمیق و درازمدت خود را اغاز کرد و این هشدار جز با زبان تندوتیز امکان پذیر نیست!

انقلاب منحرف
بعد از قیام امام حسین (ع)، امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) زمینه را با تقیه و... برای انقلاب و حکمرانی امام صادق آماده کرده بودند که بنی عباس انقلاب را منحرف کردندو خلافت را سلطنت کردند! امام صادق (ع) قبل از قیام با حکومت بنی امیه به صورت علنی مبارزه میکردند اما با بنی عباس به صورت تقیه!

یَمْلَأُ الْأَرْضَ...
«یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» نیامده «بعد مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» یعنی پرکردن دنیا از عدل بلافاصله بعد از پرشدن زمین از ظلم و جور نیست، بلکه همانطوری که در تاریخ بارها دنیا پر از ظلم و جور بوده، یک روزی هم دنیا پر از عدل میشود!

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۳۷
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

حضرت آقا یک سال پیش (۱۳۹۸/۱۰/۲۳) در دیدار دست‌اندرکاران کنگره ۲۰۰۰ شهید استان بوشهر  فرمودند:

"همین شهید نادر مهدوی که [شما] آقایان چند بار اسمش را اینجا آوردید، کسی از دوستان ما که وارد در این موضوعات است میگفت اگر ایشان متعلّق به کمونیست‌ها بود، یک چگوارا از  او درست میکردند؛ یعنی [یک] چهر‌ه‌ی بین‌المللی مبارز. این جوان کم‌سال یک چهره‌ی این ‌جوری دارد: حضورش در منطقه‌ِی خلیج فارس، آن درگیری‌اش با آمریکایی‌ها، بعد هم دستگیری‌ و شکنجه و شهادتش؛ یعنی یک شخصیّت‌های این‌جوری‌ای در بوشهر هستند."

و در ادامه سخنرانی:

"مثلاً اسم فلان بازیکن فوتبالِ فلان کشور را همه‌ی بچّه‌ها میدانند، اسم رئیسعلی دلواری را نمیدانند، اسم نادر مهدوی اصلاً به گوششان نرسیده، خبر ندارند؛ کاری باید کرد تا این نامها زنده بمانند؛ اینها الگو هستند."

 

بعد از گذشت یک سال وقتی میخواستم کتابی راجب این شهید بزرگوار، شهید نادر مهدوی پیدا کنم  رسیدم به کتابی با اسم "بار دیگر نادر" که سال 94 نشر داده شده!

 تا انقلاب رفتم نداشتن... سایت ها نداشتن...مرکز تبادل کتاب(پل حافظ) نداشت... حتی انتشارات کتاب هم شماره ی درست حسابی نداشت و ...

و بعد از گذشت یکسال از حرف آقا نتونستم کتابی راجب شهید نادر مهدوی بدست بیارم...

باید کاری کنیم نام این شهید زنده بماند...

(چگونه اش رو خیلی دوست دارم تو نظرات پیشنهاد بدید و به جمع بندی برسیم و عمل کنیم ان شاء الله...)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۹ ، ۱۳:۰۶
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

برداشتی از جامعه مدینه پیامبر:

 

  • در مکه، قبیله قریش بر پیامبر سخت گرفته بودند و از طرفی از سمت یثرب(مدینه) دعوت نامه ای برای مهاجرت پیامبر از مکه به یثرب فرستاده شده بود. پیامبر با اصحابش (مهاجرین) به سمت یثرب هجرت کرد. و نام یثرب به مدینة النبی تغییر یافت!

 

  • مدینه به سه قبیله یهودی(بنی نضیر،بنی قینقاع،بنی قریظه) و دو قبیله مشرک(اوس،خزرج) و اصحاب پیامبر(مهاجر و انصار) تقسیم میشد!بین پیامبر و یهودیان پیمانی صورت میگرد که هردو طرف کاری به کار هم نداشته باشند اما یهودیان دنبال فرصتی بودند تا به پیامبر ضربه بزنند! هر قبیله یهودی در شهر مدینه دژ داشت و این امنیت خاصی برای آنها به ارمغان می اورد! یهودی ها از جنگ بین قبایل دیگر، از فروش ادوات جنگی سود می بردند و بازار پررونقی هم در شهر مدینه داشتند در نتیجه وجه پولدار جامعه به حساب می آمدند.چندین بار از طرف قبیله قریش به مسلمانان حمله میشد که بعضی موقع ها یهودیان به آنها کمک میکردند؛ شیوه پیامبر طوری بود که وقتی میدید یهودیان به عهدشان عمل نکردند آنها رو به سزای اعمالشون میرسوند مثل بی حرمتی به زن مسلمونی که به بازار یهودی ها رفته بود که با برخورد قاطع پیامبر روبرو شدند و درنتیجه مجبور به ترک دژ ها و مالشان شدند.

 

  • مهاجرین(کسانی که با پیامبر از مکه به مدینه هجرت کردند) که در مدینه جا و مکان نداشتند در خانه ی انصار(یاران پیامبر که از اول در مدینه بودند) سکونت میکردند! و این فشار زیادی به انصار می اورد اما بشدت خوب رفتار کردن مثل جنگی که پایانش یهودیان مجبور به ترک دژ ها شان شدند و پیامبر به انصار پیشنهاد داد: یا غنیمت این جنگ مال شما و همچنان مهاجرین با شما زندگی کنند و یا غنیمت ها و اماکن دژ مال مهاجرین در عوض در خانه شما دیگر زندگی نکنند،پاسخ انصار شگفت انگیز است: هم درخانه ما بمانند و هم غنیمت ها مال مهاجرین باشد!

 

  • عبدالله بن ابی در بین اصحاب پیامبر است که آدمی به ظاهر مسلمان است(منافق است) نشانش آنجا که در یکی از جنگ ها آماده شد و فرمانده چندصد نفر بود، وقتی پیامبر گفتن باید چندتا از یارانش را به دلایلی برگرداند و به جنگ نیاورد، کل سپاهش رو بر میدارد و میرود...و مثال دیگرش جنگ بین مسلمانان با یهود که وقتی دژ های یهودیان در محاصره مسلمانان بود عبدالله به پیامبر میگوید محاصره را تنگ تر بگیرید تا مجبور به ترک دژ هاشان بشوند و از طرفی به یهودیان میگفت مقاومت کنید من پشتیبان شمایم... یعنی یک جریان نفاق هم وجود داشته... 

 

  • اصحاب پیامبر مشکلی که داشتن هنوز آن چنان اختیار تام خودشون رو پیامبر نمیدونستن و این از رفتارشون مقابل انفال(مالک تام غنیمت هایی که از جنگ بدون درگیری حاصل میشود پیامبر خداست) آشکار است... و یا زمانی که شوراء ای برای شیوه جنگ ترتیب داده میشود که در آن باید انتخاب کنند بیرون شهر به جنگ بپردازند یا داخل شهر!؟ رای اکثریت بیرون بود اما به ظاهر در جلسه واضح بوده که رای پیامبر داخل شهر است ... و یا زمانی که خدا قبله مسلمانان را در وسط نمازجماعت پیامبر تغییر میدهد و همه حین نماز پشت سر پیامبر میچرخند و ادامه نمازشان را میخوانند این میتواند نشانه ای باشد بر اینکه اصل مطیع و چشم داشتن به رسول است تا به سمت و سوی قبله...

 

  •  پیامبر در وادی مدینه جنگ ها و لشگر کشی های زیادی داشتن که خیلی هایش برای نشان دادن اقتدار بوده( بدون درگیری) که این یعنی خطرات زیادی جامعه مسلمون رو تهدید میکرده! در بعضی از جنگ ها بعضی ها ترسیدن و نرفتن اما با این حال کشته های جنگ وقتی زیاد شدن کمی شرایط جامعه تغییر پیدا میکند به خصوص که آن تعداد سرپرستان خانواده باشند...

 

  • در مدینه روش پیامبر این بود که نگذار این جوشش و گرمای دین سرد بشه و حس معنوی کمتر و کمتر بشه و هرچه فعالیت بیشتر صدای مخالفان کمتر شنیده میشد درست بعکس مکه که هرچی فعالیت بیشتر چوب لای چرخ گذاشتن بیشتر... 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۹ ، ۲۱:۲۹
گجله ابن مربی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

وَ الْعَصْرِ (١)

انَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْر(٢)

إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ(٣)

 

ان شاء الله که عصاره ی زندگی مان چیزی جز ایمان و اعمال صالح نباشد... 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۹ ، ۲۰:۱۲
گجله ابن مربی