مدینة النبی
سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۰۹:۲۹ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
برداشتی از جامعه مدینه پیامبر:
- در مکه، قبیله قریش بر پیامبر سخت گرفته بودند و از طرفی از سمت یثرب(مدینه) دعوت نامه ای برای مهاجرت پیامبر از مکه به یثرب فرستاده شده بود. پیامبر با اصحابش (مهاجرین) به سمت یثرب هجرت کرد. و نام یثرب به مدینة النبی تغییر یافت!
- مدینه به سه قبیله یهودی(بنی نضیر،بنی قینقاع،بنی قریظه) و دو قبیله مشرک(اوس،خزرج) و اصحاب پیامبر(مهاجر و انصار) تقسیم میشد!بین پیامبر و یهودیان پیمانی صورت میگرد که هردو طرف کاری به کار هم نداشته باشند اما یهودیان دنبال فرصتی بودند تا به پیامبر ضربه بزنند! هر قبیله یهودی در شهر مدینه دژ داشت و این امنیت خاصی برای آنها به ارمغان می اورد! یهودی ها از جنگ بین قبایل دیگر، از فروش ادوات جنگی سود می بردند و بازار پررونقی هم در شهر مدینه داشتند در نتیجه وجه پولدار جامعه به حساب می آمدند.چندین بار از طرف قبیله قریش به مسلمانان حمله میشد که بعضی موقع ها یهودیان به آنها کمک میکردند؛ شیوه پیامبر طوری بود که وقتی میدید یهودیان به عهدشان عمل نکردند آنها رو به سزای اعمالشون میرسوند مثل بی حرمتی به زن مسلمونی که به بازار یهودی ها رفته بود که با برخورد قاطع پیامبر روبرو شدند و درنتیجه مجبور به ترک دژ ها و مالشان شدند.
- مهاجرین(کسانی که با پیامبر از مکه به مدینه هجرت کردند) که در مدینه جا و مکان نداشتند در خانه ی انصار(یاران پیامبر که از اول در مدینه بودند) سکونت میکردند! و این فشار زیادی به انصار می اورد اما بشدت خوب رفتار کردن مثل جنگی که پایانش یهودیان مجبور به ترک دژ ها شان شدند و پیامبر به انصار پیشنهاد داد: یا غنیمت این جنگ مال شما و همچنان مهاجرین با شما زندگی کنند و یا غنیمت ها و اماکن دژ مال مهاجرین در عوض در خانه شما دیگر زندگی نکنند،پاسخ انصار شگفت انگیز است: هم درخانه ما بمانند و هم غنیمت ها مال مهاجرین باشد!
- عبدالله بن ابی در بین اصحاب پیامبر است که آدمی به ظاهر مسلمان است(منافق است) نشانش آنجا که در یکی از جنگ ها آماده شد و فرمانده چندصد نفر بود، وقتی پیامبر گفتن باید چندتا از یارانش را به دلایلی برگرداند و به جنگ نیاورد، کل سپاهش رو بر میدارد و میرود...و مثال دیگرش جنگ بین مسلمانان با یهود که وقتی دژ های یهودیان در محاصره مسلمانان بود عبدالله به پیامبر میگوید محاصره را تنگ تر بگیرید تا مجبور به ترک دژ هاشان بشوند و از طرفی به یهودیان میگفت مقاومت کنید من پشتیبان شمایم... یعنی یک جریان نفاق هم وجود داشته...
- اصحاب پیامبر مشکلی که داشتن هنوز آن چنان اختیار تام خودشون رو پیامبر نمیدونستن و این از رفتارشون مقابل انفال(مالک تام غنیمت هایی که از جنگ بدون درگیری حاصل میشود پیامبر خداست) آشکار است... و یا زمانی که شوراء ای برای شیوه جنگ ترتیب داده میشود که در آن باید انتخاب کنند بیرون شهر به جنگ بپردازند یا داخل شهر!؟ رای اکثریت بیرون بود اما به ظاهر در جلسه واضح بوده که رای پیامبر داخل شهر است ... و یا زمانی که خدا قبله مسلمانان را در وسط نمازجماعت پیامبر تغییر میدهد و همه حین نماز پشت سر پیامبر میچرخند و ادامه نمازشان را میخوانند این میتواند نشانه ای باشد بر اینکه اصل مطیع و چشم داشتن به رسول است تا به سمت و سوی قبله...
- پیامبر در وادی مدینه جنگ ها و لشگر کشی های زیادی داشتن که خیلی هایش برای نشان دادن اقتدار بوده( بدون درگیری) که این یعنی خطرات زیادی جامعه مسلمون رو تهدید میکرده! در بعضی از جنگ ها بعضی ها ترسیدن و نرفتن اما با این حال کشته های جنگ وقتی زیاد شدن کمی شرایط جامعه تغییر پیدا میکند به خصوص که آن تعداد سرپرستان خانواده باشند...
- در مدینه روش پیامبر این بود که نگذار این جوشش و گرمای دین سرد بشه و حس معنوی کمتر و کمتر بشه و هرچه فعالیت بیشتر صدای مخالفان کمتر شنیده میشد درست بعکس مکه که هرچی فعالیت بیشتر چوب لای چرخ گذاشتن بیشتر...
۹۹/۱۰/۲۳