والعصر

۱۰ مطلب توسط «ایلیا اکبری» ثبت شده است

 بسم الله الرحمن الرحیم 

/سیاه مشقِ شعر. . . 


علی (ع) امیر امت
علی (ع)شاه امامت
علی (ع)پر از کرامت
علی (ع)نماد غیرت
علی (ع)صاحب نصرت
علی (ع)پایان حسرت
علی (ع)عمق طهارت
علی (ع) فیض زیارت
علی (ع)دلیل وحدت
علی (ع)سیر سعادت
علی (ع)مرد عبادت
علی (ع)رمز ارادت
علی (ع)عشق شهادت
علی (ع) بی حد نهایت 
علی (ع)راه هدایت
علی (ع)سرور جنت
علی (ع)مزه ی خلقت 
علی (ع)مرگ جهالت
علی (ع)چشمه حکمت
علی (ع) کند عنایت
ثمر رسد بشارت 
جهان شود عدالت
تمام شود بطالت
شر،شود حقارت
ای یار رسالت
جان عالم به فدایت

لطفا نظر هاتون و برام بنویسید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۰ ، ۱۹:۵۷
ایلیا اکبری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

حضرت اقا توسال ۸۵ در جمع فیلمساز ها و کاگردان ها در رابطه با کتاب خاک های نرم کوشک می گن:واقعا دوست می دارم شما ها بخوانید،اسم این کتاب خاک های نرم کوشک است؛قشنگ هم نوشته شده است.

وقتی اقامون می گه واقعا دوست دارم این کتاب و بخونین و قشنگ نوشته شده،حتما کتاب خیلی کتابه خفنیه!!!

 

کتاب زندگی نامه شهیدی به نام عبدالحسین برونسیه.این حاج عبدالحسین برونسی اصلا آدم معمولی نیست،تو جنگ هشت ساله انقدرکار دشمن سخت کرده بود که برای سرش جایزه تایین کرده بودن،اون و شبیه فیلم های غربی می دونستن و بهش می گفتن بروسلی!!!

حاج عبدالحسین وقتی کلاس چهارم بوده وقتی از فساد معلم خودش خبر دارمی شه درس و مدرسه می زاره کنار و بعدا کنار کارش تحصیلات حزوی می کنه.

حضرت اقا می فرمایند:شهید برونسی تحصیلات عالیه که نداشت،تو جبهه کسانی او را دیده بودند،می گفتند:وقتی می ایستاد و سخنرانی می کرد برای رزمندگان،تاثیر حرفش از ادم های تحصیل کرده به مراتب بیشتر بود،انچنان زیر نفوذ در می اورد این بسیجی ها را؛کاملا تحت تاثیر قرار می داد و منطقی با انها حرف می زد،گویی تحصیلات عالیه دارد؛این است روحیه بسیجی.

دوتا چیز رو حاج عبدالحسین خیلی خیلی بهش اهمیت می دادن،یکی نون حلال،یکی بیت المال.

برای اینکه نون حلال سر سفره زن و بچش بیاره از روستاشون تو مشهد میاد تو شهر بعد کلی شغل عوض کردن اخر رو میاره به شغل شریف بنایی و به سختی کار می کنه تا نون حلال سر سفره باشه.

در مورد بیت المال هم خیلی سختگیر بودند،هیج هدیه ای رو از طرف سپاه قبول نمی کردن،حتی موقعی که از طرف سپاه عازم می شن به حج،تو مکه یه تلوزیون رنگی خریداری می کنن و وقتی بر می گردن مشهد اون تلوزیون رو به قیمت هزینه حجشون می فروشند و پول و می دن به سپاه.

حاج عبدالحسین از اون مجاهد های قبل انقلاب بودن،به خاظر شکنجه های زیادی که سواک بهشون تحمیل کرده بود چند تا از دوندون هاشون میشکنه و از اون به بعد مجبور به استفاده از دندون مصنوعی می شن،این مجاهدت ها و مبارزه ها تا جایی ادامه پیدا می کنه که حتی حکم اعدام هم براشون بریده می شه اما با پیروزی انقلاب اتفاق نمی افته.

ازویژگی های دیگه شهید برونسی ارادات بسیارزیاد به اهل بیت (ع) علی الخصوص حضرت صدیقه طاهره (س) بود.به سید ها خیلی احترام می گذاشت،ارادت حاج عبدالحسین به حضرت فاطمه(س) تا جایی بود که می خواست شبیه حضرت قبری نداشته باشه و همین هم شد.

به توسل به اهل بیت خیلی تاکید داشت،بار ها شده بود که با توسل به حضرت زهرا (س) و اهل بیت عصمت طهارت (ع) زمان هایی که تو جنگ کار گره می خورد به شکل معجزه انگیزی گره و باز می کرد.

شهادتشم تو عملیات بدر از قبل بهش خبر داده بودن،انقدر از شهادتش تو عملیات بدر مطمئن بود که می گفت :اگه من تو این عملیات شهید نشدم به مسلمون بودن من شک کنید.

اخر هم سوم اسفند ماه سال ۶۳ به درجه رفیع شهادت نائل شد.

 

یا علی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۴۰
ایلیا اکبری

بسم الله ارحمن الرحیم

 


زمین،زمینی که سالیان سال انسان ها در کنار موجودات دیگر درآن زندگی می  کردند،از زمان ادم ابلبشرتا همین الان به ناگهان شدیدا به لرزه در می آید؛زمین آن زلزله ی مخصوص به خودش را می بیند،آری امروز همان روزیست که که بدوافرینش از ان صحبت شده.امروز روز قیامت است...

امروز زمین بار های سنگین خود را خارج می سازد و چیستند آن بار های سنگین؟؟

بار های سنگین انسان هایی هستند که طبق وعده الهی از قبر برانگیخته می شوند و آن چه در صدر آنهاست،انچه در سینه ی انهاست اشکار می شود.

انسان نا آگاه که مات و مبهوت این اتفاقات است سوال می پرسد که چرا زمین این گونه می لرزد؟چرا مردگان از گور بر انگیخته می شوند؟چرا؟ چرا؟چرا؟...

و آن روز به وحی پروردگار، زمین تمامی اخبار را بازگو می کند و تمامی سوال ها را جواب می دهد...

آن زمان که مردم از قبر ها خارج می شوند،گروه گروه و نسبت به اعمالشان از خاک بر انگیخته می شوند.

فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ

وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ

انسان ها همان قدر که خیرو نیکی کرده باشند،خیر و نیکی می بینند.

همان قدر هم شر و بدی کرده باشند،آن را نیز می بینند.

 


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۰ ، ۲۲:۱۵
ایلیا اکبری

 

 

بسم الله ارحمان الرحیم_نقش امر به معروف و نهی از منکر در تهاجم فرهنگی

 

ما درهنگام مقابله با تهاجم فرهنگی از یک سری ابزار و استعداد ها برخورد داریم که یکی از مهم ترین و پر استفاده ترین انان امر به معروف و نهی از منکر است.

امر به معروف و نهی از منکر در تعالیف اسلامی در جایگاه ویژه ای قرار دارد تا جایی که امام علی (ع) در نهج البلاغه فرموده اند:همه کار های خوب وجهاد در راه خدا  در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون قطره ای است در دریای عمیق.

دلیلی که امر به معروف و نهی از منکر را برجسته می کند این است که:همه می دانند و همه جا گفته شده که انسان موجودی اجتماعی است,پس رفتار و برخورد دیگران در او تاثیر دارد.به مثال کودکی که در دست همبازیش اسباب بازی با طراحی ایرانی ببیند ،تحت  تاثیر آن اسباب بازی قرار می گیرد و تمایل به داشتن ان می کند,اما این تاثیر گذاری مانند یک شمشیر دولبه است، می تواند جای ان اسباب بازی ایرانی ,اسباب بازی با طرحی غربی باشد و کودک تحت تاثیر طراحی غربی قرار بگیرد.

در مثالی معروف امده که جامعه به مانند یک کشتی است که سرنشین های ان سرنوشت هایشان به هم گره خورده ،پس اگر یک فرد کشتی را سوراخ کند تمام سرنشینان آن غرق خواهند شد،پس اگر گروهی مورد تهاجم فرنگی غرب قرار گیرند ،می توانند طمع ثمرات تلخش را کل اعضای جامعه بچشند.

حال معروف به چه معناست که باید ان را امر کنیم و منکر چیست که باید ان را نهی کنیم؟

معروف ان چیزیست که عقل و شرع ان را خوب بدانند و به سود انسان ها افریده باشند

منکر هم در دقیقا در جبهه متقابل قرار دارد:ان چیز که عقل و شرع ان را خوب نمی دانند و به ضرر برای انسان هستند.

چه این ضرر روحی و روانی باشد، مانند ترک نماز که موجب کم رنگ شدن یاد خداوند در زندگی می شود.

چه این ضرر جسمی باشد،مانند کشیدن سیگار که از ضررات بسیارش بسیار سخن گفته شده.

زمانی که مروف در جامعه امرشود ،و به این امر  عمل شود آن زمان تهاجم برای دشمنان انقلاب بسیار و تا حدودی غیر ممکن می شود.

در ابتدا هر فرد باید از خود شروع کند:وقتی من خودم را اصلاح کنم ،تحت تاثیر ان خانواده هم اصلاح می شوند و ...این گونه یک زنجیره به وجود می اید که انتهایش اصلاح کل جامعه است.

تهاجم فرهنگی نبردی نیست که بتوان به کمک توپ و تانک در آن پیروز شد.

این نبرد نبرد عقل و اندیشه است،نبرد زمان شناسی و استفاده از ابزار های معنوی است ،در این نبرد دشمن با چهره ای خشن و نفرت انگیز به پای به میدان نمی گذارد،چهره او چهره ای نقابی  جذاب و فریبنده است، که آن چهره  نفرت انگیز و خشن پشت نقاب پنهان شده که آتش خشمش از موفقیت و به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ،اگر راه های مقابله با آن را نشناسیم می تواند کاخ رویاها و ارزوهایمان را تبدیل به خاکستر کند.

 

یاعلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۰۰ ، ۲۲:۰۲
ایلیا اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم

تهاجم فرهنگی از نگاه رهبری

 

طبق بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در ارتباط تصویری با مراسم مشترک دانش اموختگی دانشجویان و دانشگاه های افسری نیرو های مسلح در سال 99,اقتدار ملی سه رکن دارد:یکی قدرت دفاعی,یکی ثبات و استحکام اقتصادی و دیگری مسائل فرهنگی.به گفته ایشان دشمن از این که ما تهاجم فرهنگی را بشناسیم حراص دارد یعنی دشمن از اینکه ما بیدار باشیم و بفهمیم که تهاجم فرهنگی است و باید مقابله کرد می ترسد.

ایشان در جایی دیگر عرض می کنند :اگر حصار فرهنگی وخاکریز فرهنگی در کشور سست شود همه چیز از دست خواهد رفت و حال که سال ها از انقلاب اسلامی گذشته است انگیزه دشمنان برای نفوذ به این حصار فرهنگی از روز اول بیشتر شده است.

معظم له روش های این تهاجم هم فضای مجازی و تبلیغات گوناگون ماهواره ای بیان می کند .

ایشان در دیدار با با رئیس و اعضای مجلس خبرگان  می فرمایند که اگر می خواهیم پیشرفت واقعی صورت گیرد باید خصوصیات انقلابی،حرکت جهادی،عزت و هویت ملیمان را حفظ کنیم،هضم نشویم و در هاضمه ی خطرناک فرهنگی و اقتصادی جهانی قرار نگیریم.

ایشان در دیداری دیگر با اعضای مجلس خبرگان می فرمایند:ما در سه مسئله باید سرمایه گذاری کنیم یکی مسئله علم،یکی مسئله اقتصاد و یکی مسئله فرهنگ  و ازاین ها به عنوان عنصرهای کلیدی یاد کردند و از همه مهمتر در اینان را مسئله فرهنگ بیان کردند به خصوص فرهنگ در سطح باور ها و عقیده های مردم و از سرمایه گزاری فراوان دشمنان از قبیل ماهواره ها و اینترنت ها سخن گفته اند.

به گفته ایشان ما در هنگام برخورد با مسائل تهاجمی،پدیده را در اول ورود و حتی قبل از ورود هم باید بشناسیم.

ایشان در دیداری با اعضای شورا عالی انقلاب فرهنگی می گویند :آن اول که بحث تهاجم فرهنگی مطرح شد خیلی ها منکر اصل تهاجم شدند و گفتند: چه تهاجمی، بعد از مدتی دیدیم چند کشور غیر غربی هم صحبت از این که به فرهنگشان تهاجم شده کردند و بعدتر دیدیم  خود اروپایی ها هم دارند می گویند آمریکا به ما تهاجم فرهنگی کرد و دیده ایم که گفتن فیلم های آمریکایی ،کتاب های آمریکایی چه تهاجم فرهنگی  به ما کردند و فرهنگ مارا تحت تاثیر قرار دادند. و بعد از این  قضایا،برخی که این تهاجم را باور نمی کردند به برکت قبول دیگران ، تهاجم فرهنگی را باور کردند .ایشان تهاجم فرهنگی را یک حقیقت بیان کردند و گفتند که صداها و هزاران رسانه صوتی،تصویری،اینترنتی و مکتوب دارند در دنیا کار می کنند با هدف ایران!و خودشان هم می گویند و انکار نمی کنند.

در پایان سخن ایشان در حرم مطهر رضوی در سال ۱۳۹۳ را بازگو می کنیم:هدف و اماج تحرک دشمنان در زمینه فرهنگ عبارت است از :ایمان مردم و باور های مردم.مسئولان فرهنگی باید مراقب رخنه فرهنگی باشند؛رخنه فرهنگی بسیار خطرناک است؛باید حساس باشند، باید هوشیار باشند.


  یا علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۰ ، ۱۳:۱۸
ایلیا اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم

در قسمت دوم (تهاجم فرهنگی) به زمان و درازا و دیر پا بودن این تهاجم می پردازیم.
بر خلاف تهاجم نظامی که اثارش درکوتاه مدت از بین می رود,زدودن و پاک کردن اثارتهاجم فرهنگی از ذهن واحساس جامعه بسیار سخت وطولانی است.مانند فرهنگ غلط و منحرف نظام شاهنشاهی که بعد از گذشت 4 دهه از انقلاب اسلامی هنوز که هنوزه اثارش را در برخی افراد و اقشار جامعه می بینیم.
بذر تهاجم فرهنگی که دشمنان انقلاب اسلامی می پاشند شاید دیر نتیجه بدهد اما بسیار دیر هم اثارش پاک می شود وشاید ثمره ناخوشایندش حتی از نسلی به نسلی دیگر انتقال پیدا کند.
شاید الان نفهمیم که مورد تهاجم واقع شده ایم اما ثمرات تلخش را اگر نتوانیم درست با آن مقابله کنیم سال ها بعد در زندگیمان می بینیم.تهاجم فرهنگی از آن دسته کار هایی است که به تعبیر رهبر اتقلاب اسلامی (صدایش فردا بلند می شود).
برحه زمانی و ان دوره ای که ان را می گذرانیم بسیاردر این رابطه اهمیت دارد,چه هنگام شناختن تهاجم چه در هنگام مقابله با آن.
به مثال زمانی که قیمت کالایی گران می شود و مردم در فشار اقتصادی قرار می گیرند فرصت طلایی و مناسبی برای تهاجم فرهنگی توسط دشمنان انقلاب است.
یا به مثال هنگام انتخابات ریاست جمهوری فرصت طلایی ماست که با رای دادن و انتخاب درست به مقابله تهاجم فرهنگی برویم.
شرایط سنی هم درمیزان اثر گذاری تهاجم فرهنگی بی تاثیر نیست و مهم ترین و حساس ترین دوره، دوره نوجوانی است که انسان در پی کشف علاقه ها,استعداد ها و اعتقاداتش می رود وزخم تیر هجوم فرهنگی دشمن به او به مراتب کاری تر از دیگر دوره های سنیست و یکی از راه های مقابله با تهاجم فرنگی در این سن حضور شخصی دانا,دلسوز و اگاه به شرایط در کنار انسان است تا با سربلندی از پس این نبرد در آید.
در قسمت های بعدی به دیگر اقسام و وجه های تهاجم فرهنگی می پردازیم.

یا علی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۵۰
ایلیا اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم

نام این وبلاگ آیه اول سوره عصر است(والعصر)و این زکات علم زکات علم کتابیست در رابطه با سوره مبارکه عصر:رشد نوشته مرحوم علی صفایی (عین-صاد)
از مقدمه و صفحات نخست که بگذریم این کتاب دارای ۶ قسم است.
۱-سرمایه ها:آدمی از سرمایه های بسیاری سرشار است،استعداد ها این سرمایه ها هستند،اما فقط  دارا بودن این سرمایه ها کافی نیست، اصل حرکت و جهت دادن  به این سرمایه هاست.شاید انسان ها در استعداد هایشان با هم متفاوت باشند،اما در جهت دادن به استعداد ها همه برابرند 
۲-نیاز ها: جهت و حرکت دادن سرمایه ها همان نیاز آدمیست،انسان بر روی سرمایه هایش تجارت هایی می کند که این تجارت ها همان نیاز هاست
۳-بازار ها و خریدار ها:وقتی بحث از تجارت می آید، مهم ترین موضوع بازار این تجارت و خریدار این سرمایه است.دو بازار وجود دارد،یکی بازاری با خریدار هایی به نام دل و هوس هایش،دنیا و جلوه هایش،ثروت و قدرت و شهرت و در صدر این ها شیطان وسوسه گر.دیگر بازار، بازاریست با خریداری به نام الله،مالک رحیم و مهربان.
حال باید کدام یک را انتخاب کرد؟بازار اول قابلیت جذب سرمایه های مارا ندارد، سرمایه های مارا به بازی می گیرد و نهایتش چهار سوت و تشویق و چند بارک الله تحویل ما می دهد که باید دید اینها بیشترند یا سرمایه هایی که من داده ام،اینجاست که خسارت به بار می آید.
۴-خسارت ها:این خریدار ها که چیزی نداشته اند بدهند و سرمایه های با ارزش مرا باز نمی گردانند عامل خسارت هستند،این خریدار ها در هیچ مقطع زمانی سودی نداشته اند پس عامل این خسر زمان نیست،مقصر اصلی خود آدمیست.چه زیبا خداوند زمان را تبرئه می کند،والعصر:سوگند به تمامی زمان ها.ان النسان لفی خسر:انسان ها همه در زیانند، حال که انتخاب غلط داشتیم و بازار و خریدار را اشتباه انتخاب کردیم باید در پی جبران این خسران باشیم.
۵-جبران:در این رابطه سوره می گوید :ان النسان لفی خسر. الا الذین آمنوا .در تمامی دوران ها انسان در خسارت است،مگر آن هایی که به هدفی و عشقی رسیده باشند:ان الذین امنوا .این هدف و عشق همان ایمان است،ایمان به چه چیزی؟چیزی که پست تر از ماست؟چیزی که هم اندازه ماست؟یا آنچه از ما برتر است و حاکم و سازنده ماست؟اینجاست که فکر و عقل به کار می آیند...
جواب قطعا ایمان به برتر از ما یا همان خداوند بزرگ و بلند مرتبه است.
۶-نقش مومن در رشد:و توصوا بالحق و تواصوا بالصبر .ان ها که در راهند و همکارند،یکدیگر را سفارش می کنند به حقی که (ایمان)به دست آورده اند و بر صبری که باید به دست بیاورند و این همان امر به معروف است.آنچه از خسارت ها جلوگیری می کند یکی ایمان  است که زیربنای کار و استقامت در کار است و دیگری مومن که با تذکر ها و تواصی ها غفلت ها را می سوزاند و استعداد ها را به جریان می اندازد.
پس انسان ها در خسارت هستند مگر آنها که از این چند مرحله گذشته باشند. 
۱-انها که به عشق و هدف و ایمان  رسیده باشند 
۲-به کار های صالح عمل کردند
۳-سفارش و تواصی به حق
۴-سفارش و تواصی به صبر 

یا علی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۰۰ ، ۰۱:۴۲
ایلیا اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم 

خدا هست و دیگر هیچ نیست.در دنیای پیرامونمان چیز های زیادی را مشاهده می کنیم:درخت و گل ،کوه و جنگل،آسمان بی انتها،خورشید گرما بخش،ستارگان غیر قابل شمار و...اما در واقع فقط خدا را می بینیم.این زیبایی های بی انتها نشانه هایی هستند از خدای بی انتها.پس به راستی خدا هست و دیگر هیچ نیست.
کتاب های زیادی در رابطه با شخصیت بزرگ شهید چمران نوشته شده است اما چیزی که این کتاب را متمایز می کند این است که این دل نوشته ها را شهید چمران فقط برای دل خود و خدای خود نوشته و هیچ وقت قصد این را نداشته که به کتابی در آید و منتشر شود،اما خدای مهربان سرنوشت را جوری رقم زد که بتوانیم از این دست نوشته های سر تا پا عشق به پروردگار استفاده کنیم. 
این کتاب شامل سه بخش است ، در صفحات نخست دل نوشته های شهید چمران را در آمریکا می خوانیم.بخشی  که قسمت بسیار اعظمی از کتاب را در برگرفته دل نوشته های ایشان در لبنان است،و در صفحات پایانی نوشته هایی می خوانیم از سال ها،ماه ها و روز های پایانی عمر با برکت دکتر چمران در ایران. 
اما در تمامی این مسیر ما یک خط فکری را می بینیم،از نام کتاب می شود این خط فکری را حدس زد.فقط و فقط خدا و دیگر هیچ...اخلاص ناب شهید چمران ایشان را به چنین شخصیت برجسته ای تبدیل کرد.
شهید چمران عشق همه چیز را در خدا می دید:عشق به زندگی،عشق به جهاد و شهادت،عشق به قرآن و ائمه.
نمونه ای از این عشق را می شود در نوشته ای برای مادرش پس از بازگشت به ایران نوشته بود مشاهده کرد:ای مادر،بعد از بیست و دو سال به میهن عزیز خود برمیگردم و به تو اطمینان می دهم که در این مدت دراز حتی یک لحظه هم خدا را فراموش نکردم،عشق او انقدر با تار و پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیات من بدون حضور او میسر نبود. 
به گفته ی خود شهید چمران در وصیتی که به امام موسی صدر کرده بود سه خصلت ایشان را ممتاز کرده بود ، در کتاب آمده:
۱-عشق که از سخن و نگاهم ،از دست و حرکاتم،حیات و مماتم عشق می بارد.در آتش عشق می سوزم و هدف حیات را جز عشق نمی شناسم،در زندگی جز عشق نمی خواهم و جز به عشق زنده نیستم.(منظور دکتر چمران از توضیح ناب از عشق ،عشق به خداوند یکتاست.)
۲-فقر که از قید همه چیز آزادم و بی نیازم،و اگر آسمان و زمین را به من ارزانی کنند تاثیری نمی کند.
۳-تنهایی که مرا به عرفان اتصال می دهد و مرا با محرومیت آشنا می کند.کسی که محتاج عشق است در دنیای تنهایی با محرومیت می سوزد و جز خدا کسی نمی تواند این شب های تار را با او باشد و جز فرشتگان اشک های او را پاک نخواهند کرد و جز کوه های بلند راز و نیاز او را نخواهند شنید و جز مرغ سحر ناله صبحگاه او را حس نخواهد کرد.دنبال انسانی می گردد تا او را بپرستد یا به او عشق بورزد ولی هر چه بیشتر می گردد کمتر میابد. 
از همین چند سطر می توان به شخصیت لطیف و احساسی شهید چمران پی برو.شهید چمران عبارت است از عشق بی کران بی خدای دوست داشتنی.
در اول متن نوشتم ما هر چه را مشاهده مشاهده می کنیم در واقع خدا را می بینیم،حال می شود گفت به هر چیز قابلی که عشق بورزیم در اصل به خدا عشق ورزیدیم.همانطور که تماشای زیبایی هایی چون آسمان و خورشید و ستارگان نشانه هایی از خدا است عشق به زیبایی های معنوی چون جهاد و شهادت،اسلام و  ائمه،قرآن، انقلاب و...نشانه هایی از عشق به خدا بلند مرتبه است.
خواند این کتاب پر از حس را به تمام شما دوستان عزیز پیشنهاد می کنم.در پایان جملاتی از متن کتاب اورده می شود که انشاالله مورد نظر شما واقع گردد.

راستی عبادت چیست؟جز آنکه روح را تعالی می دهد؟و آن احساس نا گفتنی را در دل آدمی ایجاد می کند؟احساسی که در آن تمامی ذرات وجودش به ارتعاش در می آید، جسم می سوزد،قلب می جوشد،اشک فرو می ریزد،روح به پرواز می آید و جز خدا نمی بیند و نمی خواهد.

ای درد اگر تو نماینده خدایی که برای آزمایش من قدم به زمین گذاشته ای تو را می پرستم،تو را در آغوش می کشم و هیچ گاه شکوه نمی کنم.

خدایا،به تو پناه می برم.
خدایا،به سوی تو می آیم. 
خدایا،بدبخت.
خدایا ،۰می سوزم.
خدایا، قلبم در حال ترکیدن است.
خدایا،رنج می برم.
خدایا،جهان در نظرم تیره و تار شده است.
خدایا،بی چاره ام.
خدایا،عشق حتی محبوب ترین کسانم هم مکدر شده‌‌
خدایا،بد بختم.

انقلاب آن نیست که غرور و خودخواهی بر او غلبه کند و حرف کسی را نشنود،انقلاب انست که در کمال تواضع و فروتنی ،هر حرف حقی را بپذیرد.انقلاب آن نیست که با شعارات تند،بخواهد انقلاب گری خود را به دیگری تحمیل کنم.
انقلاب آن است که احتیاج به تصدیق کسی ندارد.

والسلام. 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۳۱
ایلیا اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم
تهاجم فرهنگی؟؟!!.تهاجم چیست و فرهنگ چیست؟در معنای لغوی تهاجم به معنای :تعرض ،حمله، شبیخون،هجوم و یورش است.فرهنگ هم یعنی:آداب و رسوم ،تجربه تاریخی که قابل انتقال به نسل های بعد است،شیوه زندگی و ارزش های معنوی.
این دو کلمه در کنار هم معنی بسیار مرموزی دارد:تعرض به ارزش های معنوی ما این معنی مرموز است.
تهاجم فرهنگی توسط چه کسانی انجام می شود؟به بیان ساده این عمل شوم توسط دشمنان انقلاب ارزشمند اسلامی به وقوع می پیوندد.
اگر نگاهی به تاریخ کوتاه اما پر برکت انقلابمان بیندازیم مشاهده می کنیم که در دهه اول انقلاب دشمنان به تهاجم نظامی گرایش داشته اند اما بهشان ثابت شد که حریف عشق علوی مردان و زنان این مرز و بوم نمی شوند.سند هم جنگ تحمیلی ۸ ساله...
با این اوضاع دشمن دست به تهاجم فرهنگی زد که خطرش چندین برابر تهاجم نظامیست. 
اگر در تهاجم نظامی خودمان را با توپ و تفنگ ،تانک و موشک و... مجهز می کردیم تکلیفمان در برابر این تهاجم (فرهنگی)چیست؟
۱-شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن. امام صادق (ع)در رابطه با همین موضوع فرموده اند:کسی که عالم و آگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی آورد.
۲-تقویت بینش دینی.در این باره در قرآن کریم امده که:پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می کند.
۳-گسترش امر به معروف و نهی از منکر:در قرآن بار ها گفته شده امر به معروف و نهی از منکر از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.مقام معظم رهبری هم در اشاره به اهمیت این موضوع فرموده اند:مسئله امر به معروف و نهی از منکر تکلیف همیشگی مسلمان هاست،جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می ماند،قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می باشد .
و...
این ها تنها بخشی از راه های مقابله با تهاجم فرهنگی غربی ها بود.به همان اندازه که نیرنگ های دشمنان غربی بی پایان است راه های مقابله با این تهاجم خطرناک هم تمامی ندارد.
نه این مقاله ظرفیت این بی نهایتی را دارد نه قلم بنده حقیر.
امید وارم این متن قطره ای به اقیانوس آگاهی و دانش شما افزوده باشد.
یا علی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۴۱
ایلیا اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع اصلی کتاب تن تن و سندباد نوشته ی محمد میرکیانی نویسنده آثار قدرتمند دیگری در حوزه رمان کودک و نوجوان چون پند و قند ،قصه ی ما مثل شد،شاید فردا نباشد و ...در مورد رقابت قهرمانان قصه های مشرق زمین و مغرب زمین بر سر سرزمین قصه های مشرق زمین است.قهرمانان شرق از سرزمینشان دفاع می کنند و قهرمانان غربی برای به چنگ خود در آوردن سرزمین قصه های شرق در تلاشند.قهرمان شرقی عبارتند از:سندباد،علی بابا،علاعدین،قول چراغ جادو،نخودی،پهلوون پنبه و رستم دستان.و از قهرمانان غربی  می توان به:تن تن و سگ سفیدش میلو،کاپیتان هادوک،پرفسور تورنوسول ،سوپر من،کینگ کنگ و تارزان اشاره کرد.

در ابتدا مشاهده می کنیم که غربی با چهره ای کاملا دوستانه وارد سرزمین قصه های شرقی می شوند اما زمانی که با سندباد مواجه شدند و به دستور این جوان شرقی از سرزمین قصه های شرق رانده می شوند چهره اصلی و پر دغل و نیرنگشان  را نشان می دهند. غربی با احساس ضعف و ناتوانی مقابل سندباد و یارانش دست به دامن سوپر من این قهرمان کمیک های غربی و آن سلاح بی هوش کننده اش می شوند اما در ادامه می خوانیم که از قهرمانان شرق ،نخودی و پهلوان پنبه موفق به شکست سوپر من به وسیله ربودن سلاح بی هوش کننده اش می شوند!

حال که سوپر من با شکست رو برو شده زمان آن رسیده که غربی ها از دوست افسانه خود در سینمای هالیوود کمک بگیرند .کینگ کونگ این گوریل بی شاخ و دم . اما او هم از پس سندباد و یارانش بر نمی آید. این بار قول چراغ جادو ی علاعدین هست که پوزه ی قهرمان غربی را به خاک می مالد.در این داستان می خوانیم حتی دریا و صحرا هم حامی حفظ استقلال قصه های شرق هستند و بار ها قهرمانان غربی درگیر حوادث طبیعی چون سیل و طوفان می شوند به عنوان مثال زمانی که به نیرنگ کاپیتان هادوک در نقش پیر مردی راهزن زده در بیابان و در ظاهر مهمان اما در واقعیت جاسوس وارد اردوی سندباد و دوستانش می شوند اما زمانی که هوش و ذکاوت سندباد بر نیرنگ تن تن و دوستانش می چربد و کاپیتان هادوک اسیر شرقی ها می شود غربی ها در پی نجات کاپیتان هادوک هستند اما طوفان در بیابان باعث عملی نشدن عملیات نجات غربی ها می شود.بعد از این شکست چند باره کاپیتان برای با خبر شدن از احوال دوستانش شروع به التماس می کند و بر رسم جوانمردی سندباد او را ازاد می کند. حال غرب کاملا شکست خورده ،تن تن و دوستانش درگیر طوفان و کاپیتان هادوک تشنه و سرگردان در بیابانی بی انتها .در این حال کاپیتان هادوک لکه های سیاه جنبنده ای را می بیند.در ابتدا فکر می کند که سراب است اما زیاد طول نمی کشد که متوجه می شده این لکه ها که حال به او خیلی نزدیک شده اند امیدی دوباره برای قهرمانان غرب است.ان لکه جنبنده تارزان و چند زنجیر فیل همراه اوست. کاپیتان و تارزان و فیل هایش بعد از نجات دوستانشان به کمک فیل،حال نوبت حمله ای دوباره است ،حمله با فیل به اردوی سندباد و دیگر قهرمانان شرق!

اگر فکر می کنید غربی ها با این فیل ها موفق به شکست قهرمانان شرق می شوند سخت در اشتباهید. حال زمان قدرت نمایی یکتا پهلوان ایران زمین رستم دستان است که تمامی امید و آرزوهای غربی ها را بتاراند.

از اول این کتاب همیشه قدرت قهرمانان شرقی از قدرت قهرمانان غربی برتری داشته پس حتما می اندیشید که در پایان قصه شاهد پیروزی افسانه شرق هستیم .خیر!در پایان با این شکست های پیاپی غربی ها بودند که گوی سبقت را ربوده و فاتح میدانند.غربی ها از آسمان حمله کردند! ماهواره یا به اصطلاح کتاب جام جهان بین عامل پیروزی غربی ها می شود .ماهواره قهرمانان غربی را آنطور که خودشان می خواهند به نمایش می گذارند .

اما این پایان قصه نیست...، پایان این قصه را ما رغم می زنیم !این ماییم که با انتخاب هایمان ثابت می کنیم که آیا غربی توانستند فاتح سرزمین قصه های شرق شوند یا نه.

پنج نکته کاربردی:

۱-در اوایل کتاب می خوانیم که غربی ها با ظاهر خیلی دوستانه پا به سرزمین قصه های شرق می گذارند اما با تنگ شدن عرصه چهره اصلی پر دغلشان را نشان می دهند پس در نتیجه گول ظاهر دوستانه واما در باطن پر از کینه غرب را نخوریم.

۲-در قسمتی از کتاب آمده است که رستم خطاب به غربی ها می گوید:زمانی که من در این بیابان گور شکار می کردم حتی نام و نشانی هم از سرزمین شما و مغرب زمین نبود.که این یعنی قدمت افسانه های شرقی ما از قدمت کل به وجود آمدن غرب بیشتر است.

۳-غربی ها برای رسیدن به اهداف پلید خود از هیچ کاری مذایده نمی کنند به عنوان مثال در کتاب :حمله با چند  زنجیر فیل!!!

۴_اگر غربی ها موفق نشوند با نبرد رو به رو ما را شکست دهند و خطر زیادی نداشته باشند به وسیله رسانه برای قبولاندن فرهنگ خود به ما وارد عمل می شوند که در زمان حال چنین شده

۵_همه این سخنان به کنار؛نتیجه اصلی را خود رغم می زنیم . با تلاش های بسیار قهرمانان شرق اما انتخاب نهایی مردم باعث شکست شرقی ها شد.پس باید بهترین انتخاب هارو داشته باشیم که صاحب بهترین نتیجه هم باشیم.

یا حق

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۴۱
ایلیا اکبری