والعصر

زکات علم_تن تن و سندباد

چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۹، ۱۲:۴۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع اصلی کتاب تن تن و سندباد نوشته ی محمد میرکیانی نویسنده آثار قدرتمند دیگری در حوزه رمان کودک و نوجوان چون پند و قند ،قصه ی ما مثل شد،شاید فردا نباشد و ...در مورد رقابت قهرمانان قصه های مشرق زمین و مغرب زمین بر سر سرزمین قصه های مشرق زمین است.قهرمانان شرق از سرزمینشان دفاع می کنند و قهرمانان غربی برای به چنگ خود در آوردن سرزمین قصه های شرق در تلاشند.قهرمان شرقی عبارتند از:سندباد،علی بابا،علاعدین،قول چراغ جادو،نخودی،پهلوون پنبه و رستم دستان.و از قهرمانان غربی  می توان به:تن تن و سگ سفیدش میلو،کاپیتان هادوک،پرفسور تورنوسول ،سوپر من،کینگ کنگ و تارزان اشاره کرد.

در ابتدا مشاهده می کنیم که غربی با چهره ای کاملا دوستانه وارد سرزمین قصه های شرقی می شوند اما زمانی که با سندباد مواجه شدند و به دستور این جوان شرقی از سرزمین قصه های شرق رانده می شوند چهره اصلی و پر دغل و نیرنگشان  را نشان می دهند. غربی با احساس ضعف و ناتوانی مقابل سندباد و یارانش دست به دامن سوپر من این قهرمان کمیک های غربی و آن سلاح بی هوش کننده اش می شوند اما در ادامه می خوانیم که از قهرمانان شرق ،نخودی و پهلوان پنبه موفق به شکست سوپر من به وسیله ربودن سلاح بی هوش کننده اش می شوند!

حال که سوپر من با شکست رو برو شده زمان آن رسیده که غربی ها از دوست افسانه خود در سینمای هالیوود کمک بگیرند .کینگ کونگ این گوریل بی شاخ و دم . اما او هم از پس سندباد و یارانش بر نمی آید. این بار قول چراغ جادو ی علاعدین هست که پوزه ی قهرمان غربی را به خاک می مالد.در این داستان می خوانیم حتی دریا و صحرا هم حامی حفظ استقلال قصه های شرق هستند و بار ها قهرمانان غربی درگیر حوادث طبیعی چون سیل و طوفان می شوند به عنوان مثال زمانی که به نیرنگ کاپیتان هادوک در نقش پیر مردی راهزن زده در بیابان و در ظاهر مهمان اما در واقعیت جاسوس وارد اردوی سندباد و دوستانش می شوند اما زمانی که هوش و ذکاوت سندباد بر نیرنگ تن تن و دوستانش می چربد و کاپیتان هادوک اسیر شرقی ها می شود غربی ها در پی نجات کاپیتان هادوک هستند اما طوفان در بیابان باعث عملی نشدن عملیات نجات غربی ها می شود.بعد از این شکست چند باره کاپیتان برای با خبر شدن از احوال دوستانش شروع به التماس می کند و بر رسم جوانمردی سندباد او را ازاد می کند. حال غرب کاملا شکست خورده ،تن تن و دوستانش درگیر طوفان و کاپیتان هادوک تشنه و سرگردان در بیابانی بی انتها .در این حال کاپیتان هادوک لکه های سیاه جنبنده ای را می بیند.در ابتدا فکر می کند که سراب است اما زیاد طول نمی کشد که متوجه می شده این لکه ها که حال به او خیلی نزدیک شده اند امیدی دوباره برای قهرمانان غرب است.ان لکه جنبنده تارزان و چند زنجیر فیل همراه اوست. کاپیتان و تارزان و فیل هایش بعد از نجات دوستانشان به کمک فیل،حال نوبت حمله ای دوباره است ،حمله با فیل به اردوی سندباد و دیگر قهرمانان شرق!

اگر فکر می کنید غربی ها با این فیل ها موفق به شکست قهرمانان شرق می شوند سخت در اشتباهید. حال زمان قدرت نمایی یکتا پهلوان ایران زمین رستم دستان است که تمامی امید و آرزوهای غربی ها را بتاراند.

از اول این کتاب همیشه قدرت قهرمانان شرقی از قدرت قهرمانان غربی برتری داشته پس حتما می اندیشید که در پایان قصه شاهد پیروزی افسانه شرق هستیم .خیر!در پایان با این شکست های پیاپی غربی ها بودند که گوی سبقت را ربوده و فاتح میدانند.غربی ها از آسمان حمله کردند! ماهواره یا به اصطلاح کتاب جام جهان بین عامل پیروزی غربی ها می شود .ماهواره قهرمانان غربی را آنطور که خودشان می خواهند به نمایش می گذارند .

اما این پایان قصه نیست...، پایان این قصه را ما رغم می زنیم !این ماییم که با انتخاب هایمان ثابت می کنیم که آیا غربی توانستند فاتح سرزمین قصه های شرق شوند یا نه.

پنج نکته کاربردی:

۱-در اوایل کتاب می خوانیم که غربی ها با ظاهر خیلی دوستانه پا به سرزمین قصه های شرق می گذارند اما با تنگ شدن عرصه چهره اصلی پر دغلشان را نشان می دهند پس در نتیجه گول ظاهر دوستانه واما در باطن پر از کینه غرب را نخوریم.

۲-در قسمتی از کتاب آمده است که رستم خطاب به غربی ها می گوید:زمانی که من در این بیابان گور شکار می کردم حتی نام و نشانی هم از سرزمین شما و مغرب زمین نبود.که این یعنی قدمت افسانه های شرقی ما از قدمت کل به وجود آمدن غرب بیشتر است.

۳-غربی ها برای رسیدن به اهداف پلید خود از هیچ کاری مذایده نمی کنند به عنوان مثال در کتاب :حمله با چند  زنجیر فیل!!!

۴_اگر غربی ها موفق نشوند با نبرد رو به رو ما را شکست دهند و خطر زیادی نداشته باشند به وسیله رسانه برای قبولاندن فرهنگ خود به ما وارد عمل می شوند که در زمان حال چنین شده

۵_همه این سخنان به کنار؛نتیجه اصلی را خود رغم می زنیم . با تلاش های بسیار قهرمانان شرق اما انتخاب نهایی مردم باعث شکست شرقی ها شد.پس باید بهترین انتخاب هارو داشته باشیم که صاحب بهترین نتیجه هم باشیم.

یا حق

نظرات  (۳)

۱۶ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۴۲ ابوالفضل دهقان

بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه جامع و کاملی بود!
و اما سوالی که باقی میمونه: در حال حاضر ما در مقابل تهاجم فرهنگی غرب، خودمان را به چه چیز(هایی) باید مجهز کنیم!؟

۱۶ بهمن ۹۹ ، ۰۶:۱۶ عباس رفیعها

بسم الله 

سلام بر ابوالفضل و ایلیا و علی 

البته منتظر متن علی هم هستم که زود بنویسد و اگر تا حالا ننوشته قطعا تقصیر ابوالفضله حالا بگذریم ... 

خلاصه خوبی بود برای معرفی کتاب ولی به نظرم اگر همین بمونه ناکافیه یک خورده ادبیاتش رو رسمی تر کنید می شه از توش معرفی محصول درآورد پس انجامش بدید . 

ایلیا در مطلب بعدیت منتظرم در باره نظر ابوالفضل رو این مطلبت بنویسی . 

ارادتمند همه تون هستم 

بسم الله
دوباره مینویسم همان را، با نیتی دیگر...

سلام نخودی (؛

میدونی ماجرا چیه؟ به نظر من با خوندن این کتاب، هر نخودیی باید سوپرمنی رو که بهش حمله کرده پیدا کنه و مراقب باشه اون سوپرمن با لباس رفیق وارد زندگیش نشه، حالا هر نخودیی برای خودش ی سوپرمنی داره، یکی بازی کامپیوتری ، یکی فیلم های هالیوودی ، یکی ....

ان شاالله آقا ایلیا بتونه با کمک خدا سوپرمن زندگیش رو شکست بده...

پ.ن: کاش توی داستان شرقی ها مسلمون تر بودن (: انگاری داستان خدا نداشت!
پ.ن2: شاید تو بتونی بهتر داستان بنویسی....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی