والعصر

فرزندم این چنین باید بود_۲

پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۰، ۰۴:۴۲ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

«مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ، الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ، الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ، الْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ، الذَّامِ لِلدُّنْیَا، السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً،إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ، السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ، غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ الْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْیَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِیمِ الْمَنَایَا وَ أَسِیرِ الْمَوْتِ وَ حَلِیفِ الْهُمُومِ وَ قَرِینِ الْأَحْزَانِ وَ نُصُبِ الْآفَاتِ وَ صَرِیعِ الشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ الْأَمْوَاتِ؛ أَمَّا بَعْدُ ...

از پدرى در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان، که عمرش روى در رفتن دارد و تسلیم گردش روزگار شده، نکوهش کننده جهان، جاى گیرنده در سراى مردگان، که فردا از آنجا رخت برمى بندد، به فرزند خود که آرزومند چیزى است که به دست نیاید، راهرو راه کسانى است که به هلاکت رسیده اند و آماج بیماریهاست و گروگان گذشت روزگار. پسرى که تیرهاى مصائب به سوى او روان است، بنده دنیاست و سوداگر فریب، و وامدار مرگ و اسیر نیستى است و هم پیمان اندوه ها و همسر غمهاست، آماج آفات و زمین خورده شهوات و جانشین مردگان است اما بعد...»

 

شرح نامه از اصغرطاهر زاده(کتاب فرزندم این چنین باید بود) :

«رَهِینَةِ الْأَیَّامِ» نامه به فرزندی که در رهن و اسیر روزگار است.(نمیتواند در مقابل قواعد روزگار ایستادگی کند.)

گریزی به بصیرت امام:

همینطور که انسان نمیتواند کاری بکند که روز به شب تبدیل نشود، اما میتواند کاری را در طول روز انتخاب کند که روز او روز مفیدی برایش باشد.انسان هم میتواند تمام شب را بخوابد و هم میتواند مقداری از شب را به نماز و راز و نیاز با خدا بگذراند... رَهِینَةِ الْأَیَّامِ منظور این است که بیش از آنکه بخواهی (قواعد) عالم را عوض کنی، به خود بپرداز که خود را عوض کنی!

 

«رَمِیَّةِ الْمَصَائِبِ» رمی کردن به معنی نیزه پراندن است.یعنی انسان در تیررس مصیبت ها است و راه فراری هم ندارد.

گریزی به بصیرت امام:

بودن انسان در این دنیا،یعنی واقع شدن در مصیبت ها و به همین دلیل است که انسان نباید به دنبال این باشد که در دنیا مصیبت نداشته باشد،بلکه باید از خدا بخواهد در برخورد با مصیبت ها بهترین برخورد را بکند.

 

«تَاجِرِ الْغُرُورِ» انسان در هر کاری در امور دنیا از آن جهت که فکر میکند خودش آن کار را انجام داده،غرور تجارت میکند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی