والعصر

فرزندم این چنین باید بود_۳

پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۰، ۰۷:۲۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه امام علی(ع) به امام حسن(ع) :

«مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ، الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ، الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ، الْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ، الذَّامِ لِلدُّنْیَا، السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً،إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ، السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ، غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ الْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْیَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِیمِ الْمَنَایَا وَ أَسِیرِ الْمَوْتِ وَ حَلِیفِ الْهُمُومِ وَ قَرِینِ الْأَحْزَانِ وَ نُصُبِ الْآفَاتِ وَ صَرِیعِ الشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ الْأَمْوَاتِ؛ أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ فِیمَا تَبَیَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ الدُّنْیَا عَنِّی وَ جُمُوحِ الدَّهْرِ عَلَیَّ وَ إِقْبَالِ الْآخِرَةِ إِلَیَّ مَا یَزَعُنِی عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَایَ وَ الِاهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِی، غَیْرَ أَنِّی حَیْثُ تَفَرَّدَ بِی دُونَ هُمُومِ النَّاسِ هَمُّ نَفْسِی...

از پدرى در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان، که عمرش روى در رفتن دارد و تسلیم گردش روزگار شده، نکوهش کننده جهان، جاى گیرنده در سراى مردگان، که فردا از آنجا رخت برمى بندد، به فرزند خود که آرزومند چیزى است که به دست نیاید، راهرو راه کسانى است که به هلاکت رسیده اند و آماج بیماریهاست و گروگان گذشت روزگار. پسرى که تیرهاى مصائب به سوى او روان است، بنده دنیاست و سوداگر فریب، و وامدار مرگ و اسیر نیستى است و هم پیمان اندوه ها و همسر غمهاست، آماج آفات و زمین خورده شهوات و جانشین مردگان است اما بعد. من از پشت کردن دنیا به خود و سرکشى روزگار بر خود و روى آوردن آخرت به سوى خود، دریافتم که باید در اندیشه خویش باشم و از یاد دیگران منصرف گردم و از توجه به آنچه پشت سر مى گذارم باز ایستم و هر چند، غمخوار مردم هستم، غم خود نیز بخورم ...»

 

شرح نامه از اصغرطاهر زاده(کتاب فرزندم این چنین باید بود) :

خصوصیات پدر به طور خلاصه این بود که انسانی است در حال رفتن از این دنیا به دنیایی دیگر و خصوصیات فرزند هم این بود که ممکن است گمراه شود و آرزوهای دنیایی او را به هلاکت افکند.

 

«جُمُوحِ الدَّهْرِ» به این معنا که همواره سرکشی دنیا را در محاسبات خود مد نظر داشته باشید، بدون آن که فکرکنید آن پیش آمدها از دست خدا به در رفته است؛

گریزی به بصیرت امام:

بسیار پیش می آید که شخصی با هزار فکر و برنامه دست به کاری میزند تا طبق محاسبات خودش به جایی برسد اما ناگهان اتفاقی می افتد و آن اتفاق تمام برنامه های او را بر هم میزند و او به راحتی تقصیر را به گردن آن اتفاق می اندازد، غافل از اینکه ظرفیت دنیا این طور نیست که جایی برای سرکشی و چموشی آن نگذاریم. دنیا با هرکسی به نوعی سر ناسازگاری دارد و عاقل کسی است که ناسازگاری و چموشی دنیا را جزء دنیا بداند.(امام این نکات را میفرمایند تا این که کسی گمان نکند باید در مقابل چموشی های دنیا مضمحل و متوقف شدبلکه باید با فرض وجود این چموشی ها زندگی را جلو ببرد؛ زیرا : ز آب خرد ماهی خرد خیزد    نهنگ آن به که در دریا ستیزد)

 

«مَا یَزَعُنِی عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَایَ» آن چیزی که با روی آوردن جهان آخرت، مرا از فکرکردن به غیر خودم بازداشت،

گریزی به بصیرت امام:

این به معنای خودخواهی مذموم نیست،بلکه به معنی آن است که حضرت، از فکر خانه و آجر و سیمان بیرون رفته اند و از هر آنچه غیر از اصلاح خودشان است خود را آزاد کردند تا به هلاکت نیفتند.کسی که به فکر اصلاح «خود» باشد، هم فرزند تربیت میکند، هم به جهاد میرود و هم وظایف خود را در فعالیت های اجتماعی به بهترین نحو انجام میدهد،با این حساب که هرکاری میکند برای رضای خدا و آبادانی قیامت اش انجام میدهد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی