والعصر

بسم الله الرحمن الرحیم

زکات علم کتاب «کمی درنگ کن»

شب که میرفتم بخوابم کتابی را روی میز برادرم دیدم... توجهی نکردم و رفتم خوابیدم! صبح برای نماز بیدار شدم، طبق معمول بعد نماز رفتم بخوابم اما خوابم نبرد... با اینکه کار زیاد داشتم(درس،کتاب،مسجد...)اما برای آن لحظه برنامه ای نداشتم و شاید بدترین آفت بیکاری است! از خواب برادرم سوء استفاده کردم و به کتاب روی میزش پناه بردم!
کتاب را که برداشتم نوشته پشت جلدش مجذوبم کرد: « ای برادر به کجا میروی؟ کمی درنگ کن! آیا با کمی گریه و یک فاتحه خواندن تنها بر مزار من و امثال من، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم از یاد خواهی برد؟! ما نظاره می کنیم که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد و اما مسئولیت، ادامه دادن راه ماست... "»
اسم کتاب به زیرکی انتخاب شده است گویی میگوید کمی درنگ کن و کتاب را بخوان حال آنکه شهید بر روی قبرش گفته بنویسند کمی درنگ کن...!
شهید رضا نادری، از آغاز کودکی هوش و حافظه بسیار بالایی داشت، طوری که اگر متنی را یکی دو بار میخواند آن را حفظ می شد، و بخاطر همین هم بود که در دوره نوجوانی اکثر قرآن را حفظ بود! تا قبل از آنکه با مسجد و بسیج و... آشنا شود، انسانی بود به دور از هیاهو! البته روحیه جنگندگی بالایی داشت مثلا اگر حقی را میخواستند از او بگیرند، محکم مقابلشان می ایستاد! اما به دور از حواشی های دنیوی مسخره...!
همیشه شاگر اول کلاس بود اما کنار درس به ورزش هم می پرداخت به صورت خیلی جدی! طوری که او را در رشته دو و میدانی برای بازی های استانی انتخاب کردند. و نقطه عطف زندگی او آشنایی باهم تیمی اش بود که باعث شد چشم و گوش رضا به مسائل سیاسی و معنوی باز شود و پا در رکاب سربازان امام(ره) بگذارد!حالا دیگر رضا، با رضای سابق فرق داشت، به لطف دوستان خوبش که او را مسجدی و بسیجی کردند اولویت اول او دیگر درس و ورزش نبود بلکه اولویت او انجام وظیفه بود یعنی اعزام به جبهه!
رضا نادری آنقدر استعداد و پشتکار داشت که در دو و میدانی در همان سال اول ٣ طلا آورد! سال های بعد نگاه میکرد تیم در کدام رشته ضعیف است مثلا پرش ارتفاع، آن رشته را انتخاب میکرد و آنقدر تمرین میکرد تا در مسابقات طلا می آورد! شهید آنقدر به مقامات عالیه رسیده بود که وقتی مرحله انتخابی اعضای تیم کشوری رسیده بود، او شرکت کرد و احتمال انتخاب شدنش بسیار بالا بود، برای اینکه در تیم انتخاب بشود باید ٢ روز بعد می آمد و دوباره آزمون میداد تا امتیاز مجموع لحاظ شود و راهی تیم شود اما خبر رسید که فردا نیروها به جبهه اعزام می شوند... وسایلش را جمع کرد، ساکش را بست و آماده اعزام شد... انگار نه انگار انتخابی کشوری است ...
و«و جاهدوا باموالکم و انفسکم فی سبیل الله...» رضا همانند جوان های همان سال ها موتور خیلی دوست داشت،پول هایش را جمع کرد و موتور را خرید و در راه درست از آن استفاده میکرد تا اینکه این آیه را برایش خواندند و گفتند جهاد اول با مال است بعد با نفس و جان! رضا که موتورش را تعلقات به دنیا حساب کرد، آن را فروخت و با پولش به رزمندگان در جبهه ها کمک کرد!
وارد جبهه که شد نبوغش و استعدادش درخشان تر شد! او یک جا نمی نشست، منفعل و به وضع موجود گلایه کند، فکرمیکرد، ایده میداد و مشکل را حل میکرد، نمونه اش کشتن قناس چی دشمن، سنگر ساختن با ریل قطار و دور زدن دشمن و...

کتاب شهید انقدر مطلب مفید دارد که در این مقال نمیگنجد، شهید رضا نادری در شاهرود دفن شده است همانجا که فردی تعریف میکرد: « من و دوستم که اعتقادات خوبی هم نداشت بر سر مزار شهیدرضانادری رفتیم، من که از قبل رضا را می شناختم به دوستم گفتم تو اینجا بمان من میروم چیزی بخرم، برمیگردم... در حین رفتن در دلم گفتم: رضا، این پسر رو سپردم به خودت. ببینم چه میکنی!؟ وقتی برگشتم، دیدم دوستم دو زانو نشسته پایین قبر و به جملات روی سنگ قبر خیره شده...» نوشته های روی قبرش همانی بود که خواندی(وصیت خود شهید بوده تا آن را به روی سنگ مزارش بنویسند، آری شهید به فکر ما نیز بوده است... :) ای برادر به کجا می روی؟ کمی درنگ کن! آیا با کمی گریه و فاتحه خواندن تنها بر مزار من و امثال من، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاسته ایم از یاد خواهی برد؟! ما نظاره می کنیم که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد...

ای شهید رضا نادری دست مارا هم بگیر تا بتوانیم ، بار مسئولیتی که بر پشتمان سنگینی میکند را به سر منزل مقصود به درستی برسانیم!
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۰۰ ، ۰۳:۳۷
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم

متن را با یک داستان شروع میکنم که شخصیت اولش "تو"هستی؛ آری خود "شما" خواننده محترم! :

« صبح از خواب بیدار میشوی و صبحانه خورده نخورده برای انجام کاری از خانه میزنی بیرون و ناگهان با یک ماشین تصادف میکنی و می میری ... جسمت وسط خیابان افتاده و من دارم با روحت صحبت میکنم! حالا بیا و زندگی ای که انجام داده ای را مرور کن ... شخصیتی که داشتی... آیا همان شخصیتی است که خدا میخواست!؟ جایی را اشتباه نرفتی؟ ویژگی اشتباهی را به اشتباه روی خودت نصب نکردی!؟ همه ویژگی های خوبی که باید داشته باشی را داشتی!؟ ... »

 

ای انسان، حواست باشد که راه را اشتباه نروی؛ راه حق را بر راه های مخروبه ای که جز لذت زودگذر چیزی ندارد ترجیح ده که ... «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ...»

 

ای انسان، نیت ات را مشخص کن! قربه الی الله میخواهی کار کنی یا برای غیر خدا!؟ خداوند عالِم به غیب و آشکار است«وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ» به تمام حرکات و اعمال مان علم دارد! پس اگر برای او که نه فقط برای او در این مسیر گام نهاده ای، نیازی نیست کارهایت را در معرض دید دیگران قرار دهی!« فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ  الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ  الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ ...»

 

ای انسان، از بی حالی و کسلی و تنبلی بپرهیز... (فضای مجازی حال حاضر یکی از آسیب هایش همین است... عادت کرده ایم به پادکست های یکی دو دقیقه ای، کلیپ های نهایتا پنج دقیقه ای ... دیگر حال گوش دادن به سخنرانی کامل را نداریم....) به خودت بیا و عادیات گونه از تمام ظرفیت هایت استفاده کن که «لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»

 

ای انسان، حواست باشد، در راهی که میروی طغیان نکنی، بهتر بگویم لحظه ای احساس بی نیازی نکنی! تک تک لحظاتت را نیازمند رب ای ببین که تورا خلق کرده! همیشه نیازمند باش، حال کسی که نیاز دارد، عطش دارد،گرسنه است با کسی که سیراب است وسیر فرسنگ ها فاصله دارد! حرکات یکی برای رسیدن به آب (ماء معین) است و حرکات دیگری از روی شکم سیری...« کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى  أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى  إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى»

 

 

ای انسان، در راهی که میروی حتما برادرهایی داری و قطعا دشمنانی! و برای رسیدن به مقصدت ات نیازمند برادرهایت هستی،نیازمند جمع... پس حواست را بیش از پیش جمع کن و با برادرهایت وسیله اتصالِ خدا را چنگ زن « وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا...»

 

ای انسان، هوا برَت ندارد که برای خود کسی شدی و فکرکنی کار بزرگی انجام میدهی و منت سر خدا بگذاری... اصلا مگر کار ها را تو انجام میدهی که اینگونه غرور گرفته ات؟؟ «یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ» مگر جز این است که رب ، دستت را گرفته و قدم به قدم تو را به سوی کمال رشد میدهد آن هم از روی کرامت؟ پس چه شده که نسبت به رب کریم مغرور گشتی!؟
 حواست باشد تکبر به سراغت نیاید که ابلیس، هزاران سال خدا را پرستش کرد اما ... «وَإِذ قُلنا لِلمَلائِکَةِ اسجُدوا لِآدَمَ فَسَجَدوا إِلّا إِبلیسَ أَبى وَاستَکبَرَ وَکانَ مِنَ الکافِرینَ»

 

 

حالا برویم ادامه داستان : « چشم هایت را بازمیکنی، دور و اطراف خود را نگاه میکنی ! در ICU هستی و روی تخت درازکشیده ای . . . آری جان دوباره پیدا کردی و فرصت داری دوباره زندگی کنی... این بار چگونه...!؟ »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۰۰ ، ۰۴:۱۶
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره نوشت سوره زلزال

گاهی اوقات ما تمام هوش و حواسمان منعطف به این میشود که از مقامی به مقام دیگر ارتقا بیابیم!

 فکرمیکنیم کسی که مدیر است به مراتب از زیردستی هایش بهتر است!(چراکه مقامش بیشتر است!) فکرمیکنیم آن کسی که در مسجد کاری میکند فرسنگ ها بهتر ازآن کسی است که در جایی دیگر مشغول کار دیگر است. فکرمیکنیم کسی که بینا باشد مقامش خیلی بهتر از فرد نابینا است!

نخیر!! اشتباه داریم فکرمیکنیم به قول مرحوم علی صفایی:" نه سرمایه از انسان است و نه سودها. که سرمایه از اوست و سود ها هم از سرمایه. آنچه برای انسان باقی می ماند مقدار کوششی است که انجام داده که :لیس للانسان الا ما سعی "

  کسی که در ایران به دنیا آمده و شیعه است که خب خیلی کاری نکرده، سرمایه اش این بوده اما آن کسی که در فلان کشور متولد بشود و بعد شیعه بشود آن وقت اجر این با آن یکی است؟!

آنچه که مهم است اعمال آدمی است نه مقام...!

اینکه مدیر باشی یا کارمند، دکتر باشی یا مهندس، بینا یا نابینا ، پولدار یا فقیر ، مرد یا زن اینها مهم نیست...! مهم این است در هر مسلک و منصبی که هستی چه عملی انجام میدهی ... از کوچک ترین اعمالت که اندازه غبارهواست مهم است تا بزرگ ترین آنها!

 که اصلا انسان در قیامت اعمالش را میبیند... فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره...

قرار است آنچنان زلزله ای بیاید که همه ما از این دنیا که باهاش خو گرفته ایم و به روز و شبش عادت کرده ایم کنده بشیم... مثل فرشی که میتکوننش ...زمین رو هم در روز قیامت میتکونن و انسان ها ازش میوفتن...چه مدیرش چه کارمندش چه مهندس اش چه دکترش...ما میمونیم و اعمالمون...ما میمونیم و ذره ذره اعمالمون...اعمالی که توسط زمین ثبت شده و در آن روز حدیث خواهد کرد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۰۰ ، ۱۹:۳۴
گجله ابن مربی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

حضرت اقا توسال ۸۵ در جمع فیلمساز ها و کاگردان ها در رابطه با کتاب خاک های نرم کوشک می گن:واقعا دوست می دارم شما ها بخوانید،اسم این کتاب خاک های نرم کوشک است؛قشنگ هم نوشته شده است.

وقتی اقامون می گه واقعا دوست دارم این کتاب و بخونین و قشنگ نوشته شده،حتما کتاب خیلی کتابه خفنیه!!!

 

کتاب زندگی نامه شهیدی به نام عبدالحسین برونسیه.این حاج عبدالحسین برونسی اصلا آدم معمولی نیست،تو جنگ هشت ساله انقدرکار دشمن سخت کرده بود که برای سرش جایزه تایین کرده بودن،اون و شبیه فیلم های غربی می دونستن و بهش می گفتن بروسلی!!!

حاج عبدالحسین وقتی کلاس چهارم بوده وقتی از فساد معلم خودش خبر دارمی شه درس و مدرسه می زاره کنار و بعدا کنار کارش تحصیلات حزوی می کنه.

حضرت اقا می فرمایند:شهید برونسی تحصیلات عالیه که نداشت،تو جبهه کسانی او را دیده بودند،می گفتند:وقتی می ایستاد و سخنرانی می کرد برای رزمندگان،تاثیر حرفش از ادم های تحصیل کرده به مراتب بیشتر بود،انچنان زیر نفوذ در می اورد این بسیجی ها را؛کاملا تحت تاثیر قرار می داد و منطقی با انها حرف می زد،گویی تحصیلات عالیه دارد؛این است روحیه بسیجی.

دوتا چیز رو حاج عبدالحسین خیلی خیلی بهش اهمیت می دادن،یکی نون حلال،یکی بیت المال.

برای اینکه نون حلال سر سفره زن و بچش بیاره از روستاشون تو مشهد میاد تو شهر بعد کلی شغل عوض کردن اخر رو میاره به شغل شریف بنایی و به سختی کار می کنه تا نون حلال سر سفره باشه.

در مورد بیت المال هم خیلی سختگیر بودند،هیج هدیه ای رو از طرف سپاه قبول نمی کردن،حتی موقعی که از طرف سپاه عازم می شن به حج،تو مکه یه تلوزیون رنگی خریداری می کنن و وقتی بر می گردن مشهد اون تلوزیون رو به قیمت هزینه حجشون می فروشند و پول و می دن به سپاه.

حاج عبدالحسین از اون مجاهد های قبل انقلاب بودن،به خاظر شکنجه های زیادی که سواک بهشون تحمیل کرده بود چند تا از دوندون هاشون میشکنه و از اون به بعد مجبور به استفاده از دندون مصنوعی می شن،این مجاهدت ها و مبارزه ها تا جایی ادامه پیدا می کنه که حتی حکم اعدام هم براشون بریده می شه اما با پیروزی انقلاب اتفاق نمی افته.

ازویژگی های دیگه شهید برونسی ارادات بسیارزیاد به اهل بیت (ع) علی الخصوص حضرت صدیقه طاهره (س) بود.به سید ها خیلی احترام می گذاشت،ارادت حاج عبدالحسین به حضرت فاطمه(س) تا جایی بود که می خواست شبیه حضرت قبری نداشته باشه و همین هم شد.

به توسل به اهل بیت خیلی تاکید داشت،بار ها شده بود که با توسل به حضرت زهرا (س) و اهل بیت عصمت طهارت (ع) زمان هایی که تو جنگ کار گره می خورد به شکل معجزه انگیزی گره و باز می کرد.

شهادتشم تو عملیات بدر از قبل بهش خبر داده بودن،انقدر از شهادتش تو عملیات بدر مطمئن بود که می گفت :اگه من تو این عملیات شهید نشدم به مسلمون بودن من شک کنید.

اخر هم سوم اسفند ماه سال ۶۳ به درجه رفیع شهادت نائل شد.

 

یا علی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۴۰
ایلیا اکبری

بسم الله ارحمن الرحیم

 


زمین،زمینی که سالیان سال انسان ها در کنار موجودات دیگر درآن زندگی می  کردند،از زمان ادم ابلبشرتا همین الان به ناگهان شدیدا به لرزه در می آید؛زمین آن زلزله ی مخصوص به خودش را می بیند،آری امروز همان روزیست که که بدوافرینش از ان صحبت شده.امروز روز قیامت است...

امروز زمین بار های سنگین خود را خارج می سازد و چیستند آن بار های سنگین؟؟

بار های سنگین انسان هایی هستند که طبق وعده الهی از قبر برانگیخته می شوند و آن چه در صدر آنهاست،انچه در سینه ی انهاست اشکار می شود.

انسان نا آگاه که مات و مبهوت این اتفاقات است سوال می پرسد که چرا زمین این گونه می لرزد؟چرا مردگان از گور بر انگیخته می شوند؟چرا؟ چرا؟چرا؟...

و آن روز به وحی پروردگار، زمین تمامی اخبار را بازگو می کند و تمامی سوال ها را جواب می دهد...

آن زمان که مردم از قبر ها خارج می شوند،گروه گروه و نسبت به اعمالشان از خاک بر انگیخته می شوند.

فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ

وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ

انسان ها همان قدر که خیرو نیکی کرده باشند،خیر و نیکی می بینند.

همان قدر هم شر و بدی کرده باشند،آن را نیز می بینند.

 


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۰ ، ۲۲:۱۵
ایلیا اکبری

بســــم ﷲ الرحمن الرحیم
زلزال ((زلزله)) نود و نهمین سوره قرآن است.
••چرا این سوره را زلزله می نامند؟ چون از زلزله نهایی زمین و بر هم خوردن نظم کیهانی در آغاز قیامت سخن می‌گوید. 
سوره زلزال ۸ آیه، ۳۶ کلمه و ۱۵۸ حرف دارد. این سوره جزو سوره‌های مُفَصّلات و از سوره‌های کوتاه قرآن است، این سوره بعد از سوره نساء و مشهور است به احتمال صحیح در مدینه نازل شده‌است. هرچند دربارهٔ مکی یا مدنی بودن اختلاف است. این سوره در ترتیب نزول، نود و سومین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. است.

••محتوای سوره زلزله برچند محور است و آنهارا نام ببرید؟
محتوای سوره زلزله بر سه محور است:
۱. نشانه‌های وقوع قیامت (اَشراطُ الساعة)
۲. شهادت زمین به اعمال آدمی در روز قیامت
۳. تقسیم مردم به نیکوکار و بدکار و رسیدن هر کس به جزای اعمال خودش.
خداوند در این سوره بر دقیق و سخت و عادلانه بودن روز محاکمه در قیامت تأکید می‌کند.

فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّایَرَهُ 
((آیه ۷و۸))
این آیات، پشت انسان را می لرزاند و نشان می دهد که حسابرسی خداوند روز فوق العاده دقیق و حساس است و ترازوهای سنجش عمل در قیامت آن قدر ظریف است که حتی کوچکترین اعمال انسانی را وزن می کند وبه حساب می آورد.همچنین این آیات هشدار می دهد هر چیزی که مورد محاسبه الهی قرار می گیرد،هر چه باشد،کم اهمیت نیست.
درحدیثی آمده است مردی خدمت پیامبر اکرم(ص)آمد و عرض کرد:از آنچه خدا به تو تعلیم داده،به من بیاموز.پیامبر او را به مردی از یارانش سپرد تا به او قرآن را تعلیم کند.او سوره زلزال((زلزله))را تا به آخر به او یاد داد.آنگاه آن مرد از حا برخاست و گفت:همین برای من کافی است.
پیامبر(ص)فرمود:«او را به حال خود بگذار که دانا شد.» دلیل این سخن پیامبر رو شن است؛زیرا کسی که می داند اعمالش حتی به اندازه یک ذره مورد محاسبه قرار می گیرد،امروز به حساب خود مشغول می شود واین بزرگ ترین اثر تربیتی را در بر دارد.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۰ ، ۰۴:۱۸
محمد مقدس

بسم الله الرحمن الرحیم

«مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ، الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ، الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ، الْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ، الذَّامِ لِلدُّنْیَا، السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً،إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ، السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ، غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ الْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْیَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِیمِ الْمَنَایَا وَ أَسِیرِ الْمَوْتِ وَ حَلِیفِ الْهُمُومِ وَ قَرِینِ الْأَحْزَانِ وَ نُصُبِ الْآفَاتِ وَ صَرِیعِ الشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ الْأَمْوَاتِ؛ أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ فِیمَا تَبَیَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ الدُّنْیَا عَنِّی وَ جُمُوحِ الدَّهْرِ عَلَیَّ وَ إِقْبَالِ الْآخِرَةِ إِلَیَّ مَا یَزَعُنِی عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَایَ وَ الِاهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِی، غَیْرَ أَنِّی حَیْثُ تَفَرَّدَ بِی دُونَ هُمُومِ النَّاسِ هَمُّ نَفْسِی فَصَدَفَنِی رَأْیِی وَ صَرَفَنِی عَنْ هَوَایَ وَ صَرَّحَ لِی مَحْضُ أَمْرِی، فَأَفْضَى بِی إِلَى جِدٍّ لَا یَکُونُ فِیهِ لَعِبٌ وَ صِدْقٍ لَا یَشُوبُهُ کَذِبٌ، وَ وَجَدْتُکَ بَعْضِی بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی حَتَّى کَأَنَّ شَیْئاً لَوْ أَصَابَکَ أَصَابَنِی وَ کَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتَاکَ أَتَانِی، فَعَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِینِی مِنْ أَمْرِ نَفْسِی، فَکَتَبْتُ إِلَیْکَ کِتَابِی [هَذَا] مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِیتُ لَکَ أَوْ فَنِیتُ. فَإِنِّی أُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ أَیْ بُنَیَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ، وَ أَیُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ. أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْیَقِینِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِکْمَةِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ»

 

«از پدرى در آستانه فنا ...

...

دل خویش به موعظه زنده دار و به پرهیزگارى و پارسایى بمیران و به یقین نیرومند گردان و به حکمت روشن ساز و به ذکر مرگ خوار کن و وادارش نماى که به مرگ خویش اقرار کند.»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۰ ، ۲۲:۱۳
گجله ابن مربی

 

 

بسم الله ارحمان الرحیم_نقش امر به معروف و نهی از منکر در تهاجم فرهنگی

 

ما درهنگام مقابله با تهاجم فرهنگی از یک سری ابزار و استعداد ها برخورد داریم که یکی از مهم ترین و پر استفاده ترین انان امر به معروف و نهی از منکر است.

امر به معروف و نهی از منکر در تعالیف اسلامی در جایگاه ویژه ای قرار دارد تا جایی که امام علی (ع) در نهج البلاغه فرموده اند:همه کار های خوب وجهاد در راه خدا  در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون قطره ای است در دریای عمیق.

دلیلی که امر به معروف و نهی از منکر را برجسته می کند این است که:همه می دانند و همه جا گفته شده که انسان موجودی اجتماعی است,پس رفتار و برخورد دیگران در او تاثیر دارد.به مثال کودکی که در دست همبازیش اسباب بازی با طراحی ایرانی ببیند ،تحت  تاثیر آن اسباب بازی قرار می گیرد و تمایل به داشتن ان می کند,اما این تاثیر گذاری مانند یک شمشیر دولبه است، می تواند جای ان اسباب بازی ایرانی ,اسباب بازی با طرحی غربی باشد و کودک تحت تاثیر طراحی غربی قرار بگیرد.

در مثالی معروف امده که جامعه به مانند یک کشتی است که سرنشین های ان سرنوشت هایشان به هم گره خورده ،پس اگر یک فرد کشتی را سوراخ کند تمام سرنشینان آن غرق خواهند شد،پس اگر گروهی مورد تهاجم فرنگی غرب قرار گیرند ،می توانند طمع ثمرات تلخش را کل اعضای جامعه بچشند.

حال معروف به چه معناست که باید ان را امر کنیم و منکر چیست که باید ان را نهی کنیم؟

معروف ان چیزیست که عقل و شرع ان را خوب بدانند و به سود انسان ها افریده باشند

منکر هم در دقیقا در جبهه متقابل قرار دارد:ان چیز که عقل و شرع ان را خوب نمی دانند و به ضرر برای انسان هستند.

چه این ضرر روحی و روانی باشد، مانند ترک نماز که موجب کم رنگ شدن یاد خداوند در زندگی می شود.

چه این ضرر جسمی باشد،مانند کشیدن سیگار که از ضررات بسیارش بسیار سخن گفته شده.

زمانی که مروف در جامعه امرشود ،و به این امر  عمل شود آن زمان تهاجم برای دشمنان انقلاب بسیار و تا حدودی غیر ممکن می شود.

در ابتدا هر فرد باید از خود شروع کند:وقتی من خودم را اصلاح کنم ،تحت تاثیر ان خانواده هم اصلاح می شوند و ...این گونه یک زنجیره به وجود می اید که انتهایش اصلاح کل جامعه است.

تهاجم فرهنگی نبردی نیست که بتوان به کمک توپ و تانک در آن پیروز شد.

این نبرد نبرد عقل و اندیشه است،نبرد زمان شناسی و استفاده از ابزار های معنوی است ،در این نبرد دشمن با چهره ای خشن و نفرت انگیز به پای به میدان نمی گذارد،چهره او چهره ای نقابی  جذاب و فریبنده است، که آن چهره  نفرت انگیز و خشن پشت نقاب پنهان شده که آتش خشمش از موفقیت و به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ،اگر راه های مقابله با آن را نشناسیم می تواند کاخ رویاها و ارزوهایمان را تبدیل به خاکستر کند.

 

یاعلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۰۰ ، ۲۲:۰۲
ایلیا اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم

تهاجم فرهنگی از نگاه رهبری

 

طبق بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در ارتباط تصویری با مراسم مشترک دانش اموختگی دانشجویان و دانشگاه های افسری نیرو های مسلح در سال 99,اقتدار ملی سه رکن دارد:یکی قدرت دفاعی,یکی ثبات و استحکام اقتصادی و دیگری مسائل فرهنگی.به گفته ایشان دشمن از این که ما تهاجم فرهنگی را بشناسیم حراص دارد یعنی دشمن از اینکه ما بیدار باشیم و بفهمیم که تهاجم فرهنگی است و باید مقابله کرد می ترسد.

ایشان در جایی دیگر عرض می کنند :اگر حصار فرهنگی وخاکریز فرهنگی در کشور سست شود همه چیز از دست خواهد رفت و حال که سال ها از انقلاب اسلامی گذشته است انگیزه دشمنان برای نفوذ به این حصار فرهنگی از روز اول بیشتر شده است.

معظم له روش های این تهاجم هم فضای مجازی و تبلیغات گوناگون ماهواره ای بیان می کند .

ایشان در دیدار با با رئیس و اعضای مجلس خبرگان  می فرمایند که اگر می خواهیم پیشرفت واقعی صورت گیرد باید خصوصیات انقلابی،حرکت جهادی،عزت و هویت ملیمان را حفظ کنیم،هضم نشویم و در هاضمه ی خطرناک فرهنگی و اقتصادی جهانی قرار نگیریم.

ایشان در دیداری دیگر با اعضای مجلس خبرگان می فرمایند:ما در سه مسئله باید سرمایه گذاری کنیم یکی مسئله علم،یکی مسئله اقتصاد و یکی مسئله فرهنگ  و ازاین ها به عنوان عنصرهای کلیدی یاد کردند و از همه مهمتر در اینان را مسئله فرهنگ بیان کردند به خصوص فرهنگ در سطح باور ها و عقیده های مردم و از سرمایه گزاری فراوان دشمنان از قبیل ماهواره ها و اینترنت ها سخن گفته اند.

به گفته ایشان ما در هنگام برخورد با مسائل تهاجمی،پدیده را در اول ورود و حتی قبل از ورود هم باید بشناسیم.

ایشان در دیداری با اعضای شورا عالی انقلاب فرهنگی می گویند :آن اول که بحث تهاجم فرهنگی مطرح شد خیلی ها منکر اصل تهاجم شدند و گفتند: چه تهاجمی، بعد از مدتی دیدیم چند کشور غیر غربی هم صحبت از این که به فرهنگشان تهاجم شده کردند و بعدتر دیدیم  خود اروپایی ها هم دارند می گویند آمریکا به ما تهاجم فرهنگی کرد و دیده ایم که گفتن فیلم های آمریکایی ،کتاب های آمریکایی چه تهاجم فرهنگی  به ما کردند و فرهنگ مارا تحت تاثیر قرار دادند. و بعد از این  قضایا،برخی که این تهاجم را باور نمی کردند به برکت قبول دیگران ، تهاجم فرهنگی را باور کردند .ایشان تهاجم فرهنگی را یک حقیقت بیان کردند و گفتند که صداها و هزاران رسانه صوتی،تصویری،اینترنتی و مکتوب دارند در دنیا کار می کنند با هدف ایران!و خودشان هم می گویند و انکار نمی کنند.

در پایان سخن ایشان در حرم مطهر رضوی در سال ۱۳۹۳ را بازگو می کنیم:هدف و اماج تحرک دشمنان در زمینه فرهنگ عبارت است از :ایمان مردم و باور های مردم.مسئولان فرهنگی باید مراقب رخنه فرهنگی باشند؛رخنه فرهنگی بسیار خطرناک است؛باید حساس باشند، باید هوشیار باشند.


  یا علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۰ ، ۱۳:۱۸
ایلیا اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم

در قسمت دوم (تهاجم فرهنگی) به زمان و درازا و دیر پا بودن این تهاجم می پردازیم.
بر خلاف تهاجم نظامی که اثارش درکوتاه مدت از بین می رود,زدودن و پاک کردن اثارتهاجم فرهنگی از ذهن واحساس جامعه بسیار سخت وطولانی است.مانند فرهنگ غلط و منحرف نظام شاهنشاهی که بعد از گذشت 4 دهه از انقلاب اسلامی هنوز که هنوزه اثارش را در برخی افراد و اقشار جامعه می بینیم.
بذر تهاجم فرهنگی که دشمنان انقلاب اسلامی می پاشند شاید دیر نتیجه بدهد اما بسیار دیر هم اثارش پاک می شود وشاید ثمره ناخوشایندش حتی از نسلی به نسلی دیگر انتقال پیدا کند.
شاید الان نفهمیم که مورد تهاجم واقع شده ایم اما ثمرات تلخش را اگر نتوانیم درست با آن مقابله کنیم سال ها بعد در زندگیمان می بینیم.تهاجم فرهنگی از آن دسته کار هایی است که به تعبیر رهبر اتقلاب اسلامی (صدایش فردا بلند می شود).
برحه زمانی و ان دوره ای که ان را می گذرانیم بسیاردر این رابطه اهمیت دارد,چه هنگام شناختن تهاجم چه در هنگام مقابله با آن.
به مثال زمانی که قیمت کالایی گران می شود و مردم در فشار اقتصادی قرار می گیرند فرصت طلایی و مناسبی برای تهاجم فرهنگی توسط دشمنان انقلاب است.
یا به مثال هنگام انتخابات ریاست جمهوری فرصت طلایی ماست که با رای دادن و انتخاب درست به مقابله تهاجم فرهنگی برویم.
شرایط سنی هم درمیزان اثر گذاری تهاجم فرهنگی بی تاثیر نیست و مهم ترین و حساس ترین دوره، دوره نوجوانی است که انسان در پی کشف علاقه ها,استعداد ها و اعتقاداتش می رود وزخم تیر هجوم فرهنگی دشمن به او به مراتب کاری تر از دیگر دوره های سنیست و یکی از راه های مقابله با تهاجم فرنگی در این سن حضور شخصی دانا,دلسوز و اگاه به شرایط در کنار انسان است تا با سربلندی از پس این نبرد در آید.
در قسمت های بعدی به دیگر اقسام و وجه های تهاجم فرهنگی می پردازیم.

یا علی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۵۰
ایلیا اکبری